کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

رژیم جمهوری اسلامی متهم ردیف اول انفجار در بندر رجائی

808x454 cmsv2 66812759 80bd 5bda

در حالیکه ۳ روز از وقوع انفجار مهیب بندر رجائی شهر می گذرد، خبر می رسد که شمار قربانیان  مرتب روبه افزایش است. مطابق جدیدترین گزارشها تاکنون اسامی ۷۶ نفر از جانباختگان این انفجار منتشر شده است. بدنبال انفجار، دود سیاه و غلیظ ناشی از این حادثه غرب آسمان بندرعباس را پوشانده است. وزارت بهداشت، به خاطر احتمال انتشار مواد شیمیایی نظیر آمونیاک، دی‌اکسید گوگرد و دی‌اکسید نیتروژن در سطح شهر، شرایط اضطراری اعلام کرده است. مدارس، دانشگاهها و ادارات در بندر عباس و حومه تعطیل شده اند. از مردم خواسته شده تا در خانه بمانند و پنجره‌ها را بسته نگه دارند و از حضور در فضای آزاد بدون ماسک خودداری کنند.

منابع دولتی از زخمی شدن بیش از یک هزار نفر سخن می گویند که حال شماری از آنها وخیم گزارش شده است. از اینرو متاسفانه باید در انتظار بالا رفتن شمار تلفات جانی این رویداد بود.  تاکنون از جانب جمهوری اسلامی به طور روشن اطلاعاتی در مورد علت وقوع این انفجار منتشر نشده است. اما مدیران شرکت خصوصی «امبری» در این مورد به رسانەها گفتەاند که «آتش‌سوزی نتیجه جابجایی نادرست محموله سوخت جامد بوده است که برای استفاده در موشک‌های بالستیک ایران به کار می رود.»  این محموله در ماه مارس در پوشش مواد دیگر وارد بندر شده است و از آنجا که میخواستەاند محتویات آن مخفی بماند،به نحوی غیر ایمن و غیر استاندارد انبار شده است.

بیش از ۷۰۰۰ نفر کارگر زن و مرد در این بندرگاه کار می کنند و ۹۰ درصد قربانیان انفجار کارگران شرکت‌های صنایع دریایی، انبارداری و تخلیه؛ بودند. یکی از کارگرانی که در این مجتمع کار می کند به خبرنگاران گفته است: «اینجا کارگر هست که حتی کفش و کلاه ایمنی ندارد؛ فضای کار ناایمن است؛ خب همه اینها دست به دست هم می‌دهد و یک روز فاجعه به بار می‌آورد. آدم متاثر می‌شود چرا چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد؛ چرا کارگرانی که درگیر درآوردن یک لقمه نان هستند، اینطور قربانی می‌شوند، مگر چه گناهی کرده‌اند؟»

این اولین بار نیست که یک حادثه بر اثر سهل‌انگاریِ دولتی‌ها، سرمایه‌داران و رانتخواران، چنین بلائی بر سر کارگران می آورد. در پنج سال گذشته، حداقل چهار یا ۵ حادثه در ابعاد بزرگ رویدادەاند که در همه آنها کارگران قربانی‌های اصلی بودند.

برای نمونه، ظهر روز دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ برج متروپل که با رانت و پارتی، بالا رفته بود، در خیابان امیرکبیر (امیری) واقع در مرکز آبادان فرو ریخت. در این حادثه ۴۳ نفر جانباختند و ۳۷ نفر مصدوم شدند که اکثر آن‌ها کارگران ساختمانی بودند. سرنوشت مالکان این ساختمان، مهندسان و معماران و بستگان آن‌ها مثل همیشه در هاله‌ای از ابهام پیچیده شد، فقط خانواده‌های ضعیف و کم‌درآمد به سوگ عزیزانشان نشستند.

۳۱ شهریور ۱۴۰۳ انتشار گاز متان در معدنجوی طبس، جان ۵۳ کارگر معدنچی را گرفت و تعدادی را با قطع نخاع و مصدومیت همیشگی خانه‌نشین کرد؛ گرچه شاهدان عینی گفتند کارگران بوی گاز را شنیده بودند و می‌ترسیدند اما مجبورشان کردند پا به تونل بگذارند و علیرغم اینکه به وضوح تخلف صورت گرفته بود  و معدن یک تهویه و گازسنج سالم نداشت، پای کارفرما و مالکان هرگز به زندان و حبس باز نشد؛ چند روز بعد، برداشت ذغال‌سنگ دوباره آغاز شد و قطار سودآوری به راه افتاد.

گفتنی است که بندر رجایی مجهزترین بندر اقتصادی و تجاری ایران به‌شمار می‌رود، این بندر، واقع در نزدیکی تنگه استراتژیک هرمز، بزرگ‌ترین مرکز کانتینری ایران است.  بخش مهمی از واردات و صادرات کانتینری ایران و نیز کالاهائی که به روسیه، افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی ترانزیت می شوند، از طریق این بندر صورت می گیرد.

علت این حادثه هر چه باشد، ناکارآمدی دولت و دستگاههای عریض و طویل و فاسد آن علت اصلی وقوع اینگونه حوادث دردناک است. رژیم نه تنها در مورد این رویداد، متهم ردیف اول است، بلکه در همان حال با پنهانکاری و عدم اطلاع رسانی شفاف مانع آشکار شدن مسبین این گونه رویدادها می شود و بدین ترتیب عملا راه را برای وقوع رویدداهای مشابه باز نگە میدارد.  در واقع این رویداد نشانه دیگری از پوسیدگی نظامی است که از هر لحاظ به بن بست رسیده است. اکنون بدنبال این حادثه روشن شده است که بندری با این درجه از اهمیت اقتصادی با سطح پائینی از مدیریت و سازماندهی اداره شده است. نکات اولیه ایمنی در مورد کالاهای قابل اشتعال رعایت نشده است. آنچه که مایه تاسف است جانهای بیگناهی است که این چنین قربانی بی کفایتی رژیمی می شوند که فساد سرتاپای آنرا فراگرفته است. ما با بازماندگان این فاجعه دردناک عمیقا احساس همدردی می کنیم و به کارگران و مردم رنجدیده و محروم که قربانیان ردیف اول اینگونه فجایع هستند تسلیت می گوئیم. تا این رژیم باقی است هر روز باید در انتظار فاجعه ای از این نوع در این یا آن گوشه ایران باشیم.