دیروز چهارشنبه چهارم بهمن ماه در تقویم سازمان ملل متحد روز جهانی آموزش بود. موضوع اصلی مراسم های امسال “آموزش برای صلحی پایدار.” اعلام شده است.
مراسمهای امسال در شرایطی برگزار میشود که جهان دستخوش بحران اقتصادی، آشفتگی سیاسی، جنگ در اوکراین، نسل کشی در غزه، تشدید تخریب زیست بوم، رشد نژاد پرستی، افزایش فاصله طبقاتی در مقیاس نجومی ، رسیدن گرسنگی به نزدیکی یک میلیارد نفر و مصائب مشابه است. جهان در شرایطی مراسمهای روز جهانی آموزش را برگزار میکند که مبارزات ضد نژاد پرستی در تداوم مبارزان علیه محیط زیست، استثمار و استبداد ادامه دارد.
معمولا منظور از آموزش پروسه ی یادگیری در مدارس، دانشگاه ها و سایر مراکز آموزشی است. اما آموزش مکمل و در مواردی واقعی، از فنی تا سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه تامین میشود. آنجا هم که آموزش به معنای اخص کلمه مد نظر می باشد، همیشه باید تاثیرات فرهنگ و دانش در جامعه فراموش نشود. بهر حال مجمع عمومی سازمان ملل که در سال 2018 روز جهانی آموزش را تصویب کرد، منظورش همین تعلیم و تعلم در مدارس، دانشکاه ها و سایر مراکز آموزشی بود.
سران جمهوری اسلامی از همان ابتدای استقرار این حکومت ارتجاعی اسلامی کردن مدارس و دانشگاهها را در اولویت کار خود قرار دادند. هدف آنها تربیت نمودن شمار زیادی شهروند جوان برای حفاظت از پایه های نظام و پیشبرد اهداف و سیاست های آن در داخل و در منطقه بوده است. آنها به قول خودشان قصد کرده بودند سربازان گمنام و با نام برای تحمیل اسلام در ایران و منطقه تربیت کنند. رژیم از این طریق خواسته است تا ذهن و افکار کودکان و جوانان کشور را هر چه بیشتر با سموم تعصب و دشمنی بیمارگونه با علم و دانش آلوده نماید.
سیاست اسلامی کردن هم با تغییر مداوم متون درسی انجام گرفته و هم با تلاش در جهت تغییر فکر آموزگاران، دانش آموزان، استادان و دانشجویان. هر جا که که این اهداف و سیاست ارتجاعی پیش نرفته کوشش به عمل آمده تا به اصطلاح با اسلامی تر کردن دروس، فضای مراکز آموزشی در کنار اخراج، زندان و تحمیل محرومیت گوناگون به معلمین، دانشجویان و استادان معترض به هدف خود نائل آیند. آنها در همین راستا تسهیلات زیادی فراهم کرده اند تا به حوزه ها، روحانیون و طلاب نقش بیشتر و بیشتری در عرصه آموزش داده شود. سران رژیم با مشاهده خالی شدن مساجد از جوانان، مقاومت رو به افزایش زنان و دختران در برابر حجاب اجباری و بویژه با دیدن جوانان پرشور در مبارزاتی نظیر خیزش های 1388، دیماه 96، آبان 98 و بویژه جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” به روشنی دریافتند که در جذب جوانان به اسلام شکست خورده اند. پس تقلای بی ثمر خود را تشدید کردند. در کنار پلیسی تر کردن فضای آموشی کشور، 21 هزار طلبه در مدارس، 15 هزار آخوند در دانشگاهها به کار گماشتند. تلاش در جهت گنجاندن بیشتر آموزش قرآن، حدیث، شرح خشک اندیشانه احوال امامان، تحریف تاریخ و مکاتب سیاسی، فلسفی و اجتماعی و مخصوصا نفرین کردن از علوم انسانی تحت عنوان غربگرائی، گسترش مدارس مسجد محور و در یک کلام بازگرداندن مدارس به دوره مکاتب قبل از مشروطه مکمل آن سیاست بوده است. در کنار همه آنها دستگیری معلمین رادیکال، اخراج آنها، دستگیری دانشجویان مبارز، تنبیه کردن انضباطی معترضین و اخراج استادان مستقل در دانشگاهها در سطحی شدید و وسیع فراموش نشده است.
اما با همه اینها هر تلاشی برای گسترش اسلام سیاسی و فرهنگ “شهادت و ایثار” نتیجه اش پرورش میلیون ها دزد، استثمارگر، دروغگو و ریاکارِ معمم، مکلا و ملبس به لباس جنایتکارانه نظامی از یکطرف و ایجاد و گسترش تنفر شدید از اسلام سیاسی در جامعه و مخصوصا در میان جوانان بوده است.
جدایی دین از دولت و تفکیک آموزش و پرورش از دین و مذهب یکی از پایه ای ترین حقوق مردم ایران است ، که حکومت اسلامی به ارتجاعی ترین و مستبدانه ترین شیوه ممکن این حقوق پایه ای و اولیه مردم را نقض کرده است . برای پرورش نسلی از کودکان کشور که دانش و علم بیاموزند و از هرگونه خرافه مذهبی بدور باشند ، این حکومت مستبد و این شارلاتانهای سیاسی باید به زیر کشیده شوند. مدرسه جای معلمان شریف، زحمتکش و دانش آموخته ای است که میدانند چگونه نسل آینده کشور را با علم، دانش ، آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن تربیت نمایند.
در این مسیر باید به شعار ” جای معلم زندان نیست ” و “آزادی زندانیان سیاسی!” اولویت بخشید. در روز جهانی آموزش ضروری است بر آزادی خانم سیسیل کوهلر و شریک زندگی او ژاک دوپاری، معلمان زندانی فرانسوی و همه معلمان در بند جمهوری اسلامی پای فشرد. این دستگاه قضائی پرونده ساز و فاسد جمهوری اسلامی است که به پای محاکمه کشیده شود و رسوای عالم گردد.