گلاویژ رستمی
مقدمه
در ماههای اخیر، شاهد اوجگیری حملاتی تند از سوی سخنگویان حزب دمکرات کردستان ایران به سوی نیروهای چپ، بهویژه کومەلە و حزب کمونیست ایران هستیم. این حملات، اگرچه در ظاهر نقد سیاسیاند، اما در بطن خود تلاشی حسابشده بە منظور نقض دمکراسی و برای حذف گفتمان عدالتخواهانه و انقلابی از فضای سیاسی کردستان هستند.
در این نوشتار، تلاش میکنم با نگاهی تحلیلی، ریشهها، محرکها و خطرات این سیاست را بررسی کرده و در پایان، راهکارهایی برای مقابله با آن پیشنهاد دهم.
۱. زبان سخنگو، صدای چه کسی است؟
سخنگویان رسمی حزب دمکرات، با زبانی آکنده از اتهام، نیروهای چپ را به انکار مسئلهی ملی، وابستگی به «بیگانگان»، ایدەآلیست، یا بیارتباطی با جامعهی کردستان متهم میکنند. اما پرسش اساسی اینجاست:
چرا چنین حملاتی درست در زمانی شدت میگیرند که نیروهای چپ در ایران و کردستان، بار دیگر در حال سازمانیابی و همگراییاند؟
پاسخ در پشت پرده است؛ جایی که چندین نیروی مختلف، از جمهوری اسلامی گرفته تا محافل امپریالیستی و ناسیونالیسم محافظهکار، همراستا شدهاند تا صدای عدالت اجتماعی و مقاومت سازمانیافته را خاموش کنند.
۲. دستهای پنهان: چه کسانی چپ را هدف گرفتهاند؟
جمهوری اسلامی ایران
برای جمهوری اسلامی، چپ بهویژه کومەلە، دشمنی ریشهدار و خطرناک است: نیرویی که سازمان، تفکر طبقاتی، پایگاه تودهای و سابقهی مبارزهی مسلحانه دارد. حمله به چپ از درون صفوف کردها، بهترین سناریو برای رژیم است.
امپریالیسم جهانی
آمریکا، اسرائیل و متحدانشان به دنبال کردستانی هستند وابسته، مطیع، غیرسوسیالیست. چپِ آگاه و ضدسرمایهداری مانع این پروژه است و از همین رو، باید حذف شود.
ناسیونالیسم بورژوایی
جریانهایی که منافعشان در چهارچوب ناسیونالیسم و بە ظاهر ملی گرا ، ثروت و رابطه با غرب تعریف شده، تحمل چپِ مترقی و رادیکال را ندارند. چپ نه تنها نظم آنها را به چالش میکشد، بلکه تودهها را به افق متفاوتی فرامیخواند.
نهادهای اطلاعاتی منطقهای
نفوذ سرویسهای اطلاعاتی قدرتهای خارجی در احزاب اپوزیسیون، با هدف کنترل و جهتدهی به آنها، امروز یک واقعیت تلخ است. تزریق گفتمان چپستیزانه بخشی از این جنگ خاموش است.
۳. مردم کردستان چه میبازند؟
⚠️ تفرقه و تضعیف جبههی مقاومت
در بحبوحهی مبارزات هرروزە مردمی در بعد سراسری علیه رژیم، ایجاد تفرقه میان چپ و ناسیونالیست، مستقیماً به سود سرکوبگران است.
⚠️ حذف گفتمان عدالت اجتماعی
با به حاشیه راندن چپ، مفاهیم رهاییبخش چون برابری زن و مرد، عدالت طبقاتی، سوسیالیسم و آزادی واقعی، بیصدا میمانند.
⚠️ نفوذ و وابستگی
تجربهی اقلیم کردستان عراق نشان داده که ناسیونالیسم بدون پایگاه مردمی و بدون پیوند با عدالت، سرانجامش فساد، فقر و وابستگی و در نهایت ایجاد یک حکومت دیکتاتور ملی/ محلی است.
⚠️ سرکوب امیدهای نسل جوان
جوانان کردستان، امروز بیش از هر زمان دیگری به دنبال افقهایی رادیکالتر، انسانیتر و جهانیترند. دشمنی با چپ، دشمنی با این نسل و آیندهاش است.
۴. چپ چه باید بکند؟
الف): استقلال طبقاتی، بدون سکتاریسم
چپ باید اصول خود را حفظ کند، اما در عین حال برای جبههی واحد علیه استبداد تلاش کند.
ب): بازگشت به تودەهای ستمدیدە و محروم در راستای پیروزی انقلاب زن-زندگی-آزادی
با کار و فعالیت عملی روزمرە، روشنگری، و سازماندهی در میان زحمتکشان، کولبران، زنان و جوانان…
پ): مبارزە ایدئولوژیک با تحریفگران و سوداگران قدرت
بازگویی تاریخ مبارزه و جنبش حق طلبانە خلق کرد برای حق تعیین سرنوشت، دستآوردها و ضعفها. صدای زن پیشمرگه، روایت رنج و رهایی با تمام فراز و نشیبهایش، نقطە قوت و ضعفهایش — همه ابزارهای مادی و معنوی ما در این نبردند.
ت): اتحاد چپ کردستان با چپ ایران
برای ساختن یک آلترناتیو چپ و انقلابی در سطح کردستان و سراسری، ریشهدار و قابل اتکا بر بتن مبارزات و مطالبات تودەهای معترض، باید اتحاد عمل و پلاتفرم مشترک شکل بگیرد.
ج): تقویت مبارزە فرهنگی
بازآفرینی فرهنگ مقاومت از راه تأتر و نمایشهای خیابانی، سرودهای انقلابی، شعر، نقاشی، موسیقی، خاطره، و رسانههای نوین از نوع شبکە های اجتماعی.
کلام آخر:
حمله به چپ، حمله به ستون فقرات جنبش آزادیخواهی کردستان است. اما چپ میتواند و باید از این بحران، متحدتر، اجتماعی تر و روشنتر بیرون بیاید، نهتنها خود را حفظ کرده، بلکه بار دیگر میتواند هم برای کردستان و هم برای ایران الهامبخش آیندهای عادلانه و آزاد باشد .
زندە باد آزادی، برابری، حکومت شورایی
زندە باد سوسیالیسم
٢٣-٥-٢٠٢٥