اگر تحریم ها و مجازات های اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی در کار نبود، به جرائت می توانستیم بگوئیم که ایران بهشت سرمایه داران جهان بود. اما اکنون از مزایای این بهشت تنها سپاه پاسداران، بنگاههای به اسطلاح خصولتی و رانت خواران بهره می شوند. آفتاب یزد روزنامه صبح تهران در شماره اول خرداد ماه خود در این زمینه یادداشتی دارد که اگر چه تنها بخشی از واقعیت را بیان می کند، اما در همین حد هم تکان دهنده است. به گفته این یادداشت در ایران دستمزد کارگر رقمی در حدود 2 درصد هزینه تولید را به خود اختصاص می دهد و اگر بخواهیم موارد استثنائی را هم در آن منظور کنیم در این موارد نیز نهایتا از 10درصد هزینه تولید بالاتر نمی رود. به این ترتیب کارگر با مزد ماهیانه 150 دلار حتی در کشورهای آفریقائی هم ممکن نیست. در این باره نویسنده یادداشت به نکته مهمی اشاره کرده است و می نویسد:
یک دختر جویای کار، حاضر است با یک سوم و حتی کمتر، یک فرصت شغلی را قبول کند و کارفرما بدون در نظر گرفتن جنبههای انسانی و اجتماعی کار، تلاش میکند که از این رقابت نابرابر و خانمان برانداز نهایت استفاده را ببرد. او کار را به کسانی میسپارد که نه برای آنها از حقوق عادلانه و قانونی خبری هست و نه از بیمه و مالیات و جنبههای دیگر حقوق دستمزد. در این شرایط رقابت سرپرستان بیکار خانوار، با کارگران بشدت نیازمند کار را به یک دوم و یا یک سوم حداقل مزد هم انجام دهد. چرخ زندگی کارگر ایرانی با این حقوقها نمیچرخد و شب دست خالی به خانه بر میگردد.
فقر کارگران برای سرمایه داران و دولت هایشان هم فایده سیاسی دارد و هم اقتصادی. این فواید برای دولت تاریک اندیش اسلامی و بورژوازی زبون و حریص ایران مضاعف می باشد. سود و ثروت به بورژوازی و دولت های آن قدرت و مکنت می بخشد و کارگران را دچار مصائب بیشمار سیاسی و اقتصادی میکند. تنگدستی و استثمار شدید و تحمیل شده به خانواده های کارگری سبب میشود تا اعضا آنها مداوما تحت فشار روحی باشند. آنها از کودک و بزرگ به کار پرداخته با اینحال تامین یک زندگی بخور و نمیر برایشان مشکل میشود. تلاش برای کسب معاش و فقر آنها را با تحقیر روزانه و جایگاه نازل اجتماعی روبرو میکند. داشتن اوقات فراغت برایشان محال شده و اندیشیدن به راه حل جهت تغییر سرنوشت خویش برایشان با موانع بسیار مواجه میگردد. ثبات خانوادگی و حتی فردیشان در خطر مداوم قرار می گیرد. بنابراین پرداختن به امور سیاسی، اجتماعی و مبارزه برای کسب حقوق انسانی و دموکراتیک برای آنها مشکل میشود. بدست آوردن آگاهی سیاسی و طبقاتی و سازمانیابی در کنار هم طبقه ای ها برای آنها سخت میشود. وقتی آنها در روی زمین راه نجاتی نیابند زمینه برایشان فراهم میشود تا به تخدیر مذهبی روی آورده و عدالت را در قیامت و یا گرفتن یارانه ای از ارگان های رژیم بجویند. این همان چیزی است که صاحبان سرمایه و دولت هایشان و در ایران جمهوری اسلامی میخواهند.
نبرد بین کارگران و سرمایه داران بر سر افزایش دستمزد یک نبرد طبقاتی است که به درازای طول عمر سیستم سرمایه داری بین این دو طبقه جریان داشته است. هرگز سرمایه دارها دستمزد کامل به کارگران نپرداخته و نمی پردازند، زیرا سود آنها همان دستمزد نپرداخته به کارگران است. اما کارگران این امکان را دارند که با مبارزات متشکل سهم بیشتری از محصولات و خدمات تولید شده به صورت دستمزد را از کارفرماها بگیرند.
حداقل دستمزدی که هر ساله توسط نمایندگان دولت و کارفرمایان و نمایندگان تشکل های زرد کارگری به طبقه کارگر ایران تحمیل می شود، امسال تا 4 برابر زیر خط فقر کاهش یافته است. این در حالی است که
همین حداقل حقوق هم شامل حال وسیعترین بخشهای طبقه کارگر نمی شود. در حال حاضر بیش از 85 درصد از کارگران در ایران از جمله کارگران شاغل در کارگاههای کوچک، کارگرانی که از طریق شرکتهای پیمانکاری به کار گرفته شده اند، کارگران دارای قرارداد موقت و کارگران ساختمانی و بسیاری از کارگران شرکتی از دریافت حداقل دستمزد محرومند و کارفرمایان این حداقل را هم پرداخت نمی کنند.
جهت وادار ساختن دولت و سرمایه داران به عقب نشینی برای مقابله با وضعیت دشواری که به طبقه کارگر تحمیل کرده اند، راهی جز توسل به مبارزه ای رودرو در کارخانه و کارگاه و محل زندگی و سراسری کردن این مبارزات از طریق پیوند تمام شبکه های کارگری وجود ندارد. تنها با اعتصابات کارگری در هر کارگاه و کارخانه و تلاش برای سراسری کردن این مبارزات است که چنین هدفی متحقق خواهد شد. باید خواب ثبات و سودآوری بنگاه ها و موسسات سرمایه داری به قیمت تحمیل یک زندگی برده وار به طبقه کارگر را از چشمان آنها ربود. نباید اجازه داد که رژیم این تجاوز آشکار به زندگی و معیشت کارگران را از سر بگذراند و هزینه ماجراجوئی های نظامی خود را در منطقه را از طریق تشدید استثمار کارگران و ربودن نان سفره اکثریت مردم این کشور تامین کند.
دستمزد متناسب با تأمین یک زندگی انسانی، یک مطالبه محوری طبقه کارگر ایران است. ضمانت تحقق این مطالبه در گرو مبارزه یکپارچه و متحدانه و سراسری است. این مبارزات متحدانه و سراسری کارگران است که طبقه سرمایه دار و رژیم جمهوری اسلامی را از تعرض به کار و زندگی و معیشت کارگران به عقب می راند و فضای مبارزه جویی بر علیه وضع موجود را در کل جامعه تقویت می کند.