در هفته های اخیر دستگاه قضائی جمهوری اسلامی با مجموعهای از احکام سنگین زندان و مصادرۀ اموال به سرکوب بهائیان شدت بخشیده است. سرکوب اخیر که بویژه پس از جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل ، در خرداد و تیر ماه سال جاری شدت پیدا کرده است، شامل بازداشتهای خودسرانه، بازجوییها، محکومیتهای ناعادلانه و زندان، و همینطور مصادرۀ اموال میشود.
گزارش می رسد که قوه قضاییه با پخش اطلاعات جعلی این اقلیت مذهبی را هدف گرفته است و آزار و تعقیب بهائیان را هدایت میکند. «جامعۀ جهانی بهائی»، که یک نهاد مدنی دفاع از حقوق بهائیان است، اعلام کرده است که از تیر تا آبان ۱۴۰۴ بیش از ۷۵۰ اقدام آزار و تعقیب در اقصی نقاط ایران را مستند کرده است، این رقم سه برابر عدد ثبتشده در همین بازه زمانی در سال ۱۴۰۳ است. این موارد شامل بیش از ۲۰۰ یورش به منازل و کسب و کارها، و در پی آن بازجویی منجر به بازداشت و دستگیری حداقل ۱۱۰ بهائی میشود. بیدادگاههای رژیم برای بیش از ۱۰۰ فرد جلسه رسیدگی برگزار و احکامی جدید بین دو تا ده سال زندان علیه بهائیان صادر کردهاند. در این دوره حداقل ۴۵ نفر برای شروع گذراندن حکم زندان خود احضار شدند. در میان افراد زندانیشده، مادرانی هستند که از کودکان خردسال خود جدا شدهاند.
رژیم اسلامی در طی ۴۷ سال گذشته برای نابودی فیزیکی بهائیان، مصادره اموال، املاک و ثروت هایشان، ترساندن جامعه با اعمال مجازات هولناک و مستمر بر آنها و راضی نگه داشتن عقب افتاده ترین بخش جمعیت شیعه تلاش کرده است. این رژیم توسط خمینی، خامنه ای، آیت الله های دانه درشت دولتی و قانون، دین و اعتقادات این بخش از مردم را غیر قابل قبول دانسته است. در تعقیب این سیاست ضد انسانی زن و مرد بهائی، جوان و پیر و حتی کودکان آنها را به زندان انداخته است، جوانان بهائی را از تحصیل در دانشگاه بازداشته، آنها از استخدام شدن محروم نموده و دهها مصیبت دیگر بر بهائیان تحمیل کرده است. آنچه حکومت اسلامی در مقابله با مردم بهائی انجام داده و میدهد همان سیاست آلمان نازی و دیگر فاشیست های قرن گذشته است که در مورد یهودی ها، کولی ها و سوسیالیستها بکار گرفتند. همان سیاست داعش است که در مورد کردهای ایزدی در شنگال انجام دادند.
اما فشارهای جمهوری اسلامی بر مردم و از جمله بر بهائیان نمی تواند زیاد طول بکشد. یک رژیمِ مشروعیت باخته، با اقتصادی ویران، با کوهها جنایت که بر پشتش سنگینی میکند، با محیط زیستی تخریب شده و بازنده در دیپلماسی منطقه ای و جهانی و در شرایطی که با مردمی روبروست که آرزوی مرگش را دارند نمی تواند زیاد دوام بیاورد. این در حالی است که کارگران، بازنشستگان، معلمین، زنان، جوانان، دادخواهان، فعالین حقوق ملی، حقوق بشری و محیط زیست در ادامه دهها سال مبارزه و در تداوم انقلاب زن، زندگی، آزادی دارند گام به گام آنرا به طرف گور می کشند.
جدایی دین از دولت، نبودن دین رسمی، جدایی دین و مذهب از آموزش و پرورش، آزادی دین و مهم تر از همه آزادی بی دینی و نداشتن هیچ دین و مذهبی ، قطع کامل هرگونه کمک مالی و دولتی به نهادها و دستگاه مذهب و مالیات گرفتن از منابع دارایی و تجاری نهادهای مذهبی شرط لازم جلوگیری از فجایعی است که علیه مردم بهایی و دیگر اقلیت های مذهبی در جریان است. اگر چه آزادیها و حقوق اولیه مردم ایران بیش از چهار دهه است به خشن ترین شکل از سوی جمهوری اسلامی پایمال می شود، اما در این میان بهائیان صرفا به خاطر باورهایشان، از محرومیتها بیشتری رنج برده اند و جان و هست و نیستشان همواره در خطر بوده است. در دوران رئیسیِ رئیس جمهور، حکم اعدام دهها بهائی را با پرونده سازی و اتهامات دروغین صادر کردند.
لازم است از همین امروز با تمام امکانات موجود و بدون هیچ اما و اگری از حقوق انسانی مردم بهائی در مقابل رژیم اسلامی ایران دفاع کنیم. یکی از افتخارات مردم مبارز در کردستان هم زیستی مسالمت آمیز همه ادیان و مذاهب و از جمله حضور و تحمل بهائیان بوده و هست. کردستان هنوز تنها و یا معدود منطقه ای است که بهائیان از سوی مردم آن با آغوش باز پذیرفته شده و دین امر خصوصی مردم تلقی گردیده است.
بهائیان و پیروان و معتقدین هر دین و مذهبی، هر باور و اعتقادی باید بتوانند در آزادی و امنیت زندگی کنند و جان و مال آنها از هرگونه تعرض حکومتی و یا خشونت دسته های اراذل و اوباش مذهبی در امان باشد. تعرض و خشونت علیه بهائیان، نفرت پراکنی علیه آنان لازم است سریعاً خاتمه یابد و بهائیان بتوانند در امنیت و آزادی کار و زندگی کنند.
