ارزیابی مشترک
سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
حزب کمونیست ایران
در آستانه یک سالگی خیزش انقلابی ژینا
اول ـ حکومت اسلامی زیر ضربات مدام جنبش مردمی و تداوم جنبش های مطالباتی و آزادیخواهانه و تاکید مردم بر حفظ دستاوردهای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ، سرگیجه گرفته، مستاصل شده و به جنون کشیده شده است. در پس ظاهر قدرت یکپارچه، بحران سیاسی جامعه به لایه های اصلی قدرت نفوذ کرده است و پایه های حاکمیت را لرزانده است. وضعیت به گونه ای است که اصلاح طلبان به تدریج لحن تند تر انتقادی به خود گرفته، راه خود را از حاکمیت جدا کرده و به سوی تحریم انتخابات پیش می روند. اصولگرایان معتدل ، فعالیت های جدی تری را آغاز کرده و تلاش دارند خط خود را از حاکمیت یک دست پررنگ تر کنند. در میان هسته سفت حاکمیت، جنگ قدرت در تمام عرصه ها به شدت جریان دارد. نواصولگرایان همراه قالیباف با پایداری ها در افتاده اند. گرایشات درونی قدرت، نگران از آینده رژیم اسلامی، هر کدام طرح های ویژه ای برای برون رفت از این وضعیت و جلوگیری از فروپاشی و در هم شکستن رژیم را دنبال می کنند. به دیگر سخن، شکاف های فزاینده بحران عبور از حاکمیت یک دست کنونی در بالا ریشه می دواند.
دوم ـ بحران سیاسی درون حاکمیت با تشدید بحران اقتصادی و عقب نشینی های روشن در سیاست خارجی، حاکمیت یک دست را به تنگنا انداخته است. گرانی نان، صف های طولانی برای بنزین و شایعه گرانی بنزین، کسری شدید بودجه، سیاست پول در برابر غذا که از سوی آمریکا تحمیل شده، عدم ورود دلارهای نفتی به اقتصاد کشور، چاپ روزانه چندین هزار “همت”(هزار میلیارد تومان) اسکناس، در کنار بحران های شدت یابنده زیست محیطی، حکمرانی حاکمیت یک دست را به چالش کشیده است. تورم لجام گسیخته و عدم توانایی حاکمیت برای رفع نیازهای اولیه و ضروری مردم با شعارهای قبل از انتخابات شان ناهمخوان شده و حملات تبلیغاتی جناح های رقیب را شدت داده است. بحران نان و گرانی آن، بحران کمبود بنزین و بحث گرانی آن و تاثیر این گرانی بر بخش های گوناگون اقتصادی، دو مسئله ای است که می تواند زمینه انفجارهای اجتماعی را فراهم آورد. حاکمان به شدت از این مسئله نگرانند. به نظر می رسد به دنبال راه هایی هستند که هم بنزین را گران کنند و هم مانع انفجارهای اجتماعی شوند. در کنار این دو بحران، مسئله محیط زیست نیز به تدریج دارد به یک مسئله اجتماعی حساسیت برانگیز در مقیاس توده ای تبدیل می شود. کمبود آب، خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها، موج فلج کننده ریزگردها و آتش سوزی های جنگل ها، مردم را به شدت نگران و حساس کرده است. در کنار جنگ حاکمیت با مردم بر سر حجاب ، مسئله نان، آب و بنزین می تواند به چاشنی های انفجاری جنبش های اجتماعی تبدیل شوند.
سوم ـ بر متن چنین وضعیتی، حاکمیت یک دست تحت رهبری خامنه ای که جائی برای عقب نشینی ندارد، راه چاره را سرکوب لجام گسیخته و تشدید آن می داند. تمام تلاش حاکمیت بر این استوار شده که اجازه پیشروی به مردم ندهد. به نظر می رسد جز سرکوب هیچ راهی برای آرام کردن مردم در اختیار ندارد. نه در عرصه اقتصادی و نه در عرصه اجتماعی. حالا حاکمیت شمشیرعریان را از رو بسته است. گسترش اعدام ها، دستگیری های وسیع، احضارها و اخراج های دانشگاهیان، تشدید فشار بر خانواده های دادخواه، بالابردن فشار بر زندانیان و حتی زندانیان سیاسی بیمار، از مشخصه های این سرکوب است. واقعیت این است که سرکوب هدفمند، گسترده و به معنای دقیق کلمه فاشیستی حاکمیت چند هدف را دنبال می کند؛ محروم کردن جنبش از کادرها و فعالان با تجربه یا مورد وثوق، در هم شکستن پشتیبانی خانواده ها از فعالان مدنی و سیاسی، ایجاد رعب و وحشت در میان سرخوردگان و مرددها، دامن زدن به حس ناامیدی و تشویق به مهاجرت، جلوگیری از شکل گیری هسته های سازمانیافته مردمی. اما حتی این حد از سرکوب بیرحمانه، نتوانسته ترس را در میان مردم و فعالان سیاسی و مدنی بگستراند و در عزم آن ها در پیشبرد یک انقلاب شکوهمند خدشه ایجاد کند.
چهارم ـ علیرغم این سرکوب خشن، خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» تا همین جا، یک انقلاب فرهنگی در جامعه ایجاد کرده است. برابری زن و مرد در ذهنیت توده مردم روز به روز گسترده تر می شود. دولت حاکم در ایران امروزی، زن را ناقص العقل می داند و نیمه انسان به حساب می آورد. بر پایه قوانین جمهوری اسلامی، زن صرفاً به خاطر زن بودن نمی تواند به هیچ مقام کلیدی نظیر، رئیس جمهور، نخست وزیر، قاضی، … دست یابد و به عنوان یک شهروند درجه دوم از بسیاری از حقوق انسانی محروم است. در چنین کشوری با چنین حاکمیتی تاریک اندیش، مردم علیه این تفکر ارتجاعی شوریده اند. مردم علیه پیش داوری های مذهبی شوریده اند و برابری زن و مرد را در خیابان و زندگی فریاد می زنند و به پیش می برند. این شورش برابری طلبانه، همه جنبش های زنان در جهان را به دفاع جانانه از خیزش زنان ایران کشانده است. این دستاورد بزرگی است. این یک انقلاب فرهنگی گسترده است. انقلاب فرهنگی بزرگی در ایران در جریان است. قدم اول این انقلاب فرهنگی، برابری زن و مرد و گام بعدی جدائی دین از دولت است. بر متن این انقلاب فرهنگی اکنون بسیاری از مردم ازحقوق شهروندی بهائیان دفاع می کنند. در حالی که از زمان قاجاریان تاکنون، سرکوب بهائیان، حلقه اتصال دستگاه روحانیت و دستگاه قدرت سیاسی بوده است. مردم علیه این تفکر تاریک و مرتجعانه شوریده اند و هرچه بیشتر به آزادی ها و از جمله به آزادی مذهب به عنوان یکی از ملزمات آزادی توجه می کنند.
پنجم ـ بر متن این انقلاب فرهنگی، خیزش انقلابی ژینا دستاوردهای درخشان دیگری نیز دارد. اکنون نه تنها جمهوری اسلامی در نگاه مردم سوخته و به پایان خط رسیده، بلکه هر نوع مذهب رسمی هم بی اعتبار شده است. در میان مردم دیگر حتی توهمی به پیشبرد اصلاحات در این سیستم وجود ندارد. جدائی دین از دولت به یک خواست بدیهی و عمومی مردم ایران تبدیل شده است. ایران تنها کشوری بود که از طریق یک انقلاب توده ای، روحانیت مذهب مسلط را به قدرت رساند. این حادثۀ تاریخی بیسابقه، جنبش های تاریک اندیش مذهبی را در خاورمیانه تقویت کرد. اما اکنون خیزش انقلابی مردم ایران تلاش می کند جدائی دین از دولت را از پائین شکل دهد. این تحول می تواند کل خاورمیانه بزرگ را با دگرگونی های جدی و اساسی روبرو سازد. واقعیت این است که در فردای پیشروی و پیروزی انقلاب مردم ایران، قوانین و از جمله قوانین مربوط به ارث، حق حضانت، ازدواج، و …. دیگر از مذهب رسمی تبعیت نخواهند کرد و نفوذ و نقش مذهب در قوانین مدنی و کیفری از بین خواهد رفت. چنین تحولی، دستاوردی بسیار بزرگ و تاریخی خواهد بود.
ششم ـ روند خیزش انقلابی جاری بر پایه فروپاشی اقتصادی وفروپاشی فرهنگی شکل گرفته است. این خیزش انقلابی دیگر تنها به سرنگونی فکر نمی کند و در سودای آلترناتیوی روشن است. این جنبش تنها جنبش براندازی نیست. این جنبش، انقلابی است با خواست های هر روز روشن تر شونده و مشخص تر. مردم دریافته اند که فقط انقلاب برای آزادی کافی نیست. اکنون بخش بزرگی از مردم روزگارشان نمیگذرد. فاصله طبقاتی، خود را به شکل برجسته ای نشان می دهد. ما شاهد یک فروپاشی اقتصادی هم هستیم. این خیزش انقلابی می خواهد با این فاصله های طبقاتی هم بجنگند و یک زندگی شایسته مردمی را سازمان می دهد. این انقلاب ، انقلابی است برای پاسخ دادن به فاصله طبقاتی و نابرابری ها. حتی تاکید بر برابر حقوقی مردان و زنان، این امر را پررنگ تر می کند. زیرا بخش بزرگی از زنان به طبقات و بخش های محروم جامعه تعلق دارند. از این رو مردم اکنون خواست های پایه ای تری دارند. همین عنصر بسیاری از آلترناتیوهای بورژوائی را ترسانده است.
هفتم ــ جنبش در حال پیشروی است. این جنبش انقلابی روز به روز عمق بیشتر و گستره بیشتری پیدا می کند، بی توجه به این که در سالگرد خیزش انقلابی ژینا، اقدامی صورت بگیرد یا نگیرد. تداوم جنبش آزادیخواهانه و مطالباتی و حضور تشکل های صنفی معلمان، کارگران و بازنشستگان، تجمعات جمعه های زاهدان، مقاومت درخشان دادخواهان، حساسیت های اجتماعی نویسندگان و هنرمندان توانسته اند شعله های جنبش را فروزان نگهدارند. خیزش کنونی مردم ایران که آرام ، استوار و به صورت مستمر اهداف خود را در یک سال گذشته دنبال کرده ، به جنبش مطالباتی جان تازه ای بخشیده ، میان جنبش مطالباتی ـ معیشتی و جنبش آزادیخواهانه و دمکراسی طلبانه همسوئی و همگرائی ایجاد کرده و در میان حاکمان شکاف های سخت و بی بازگشتی ایجاد کرده است. حالا بیش از پیش روشن می شود که تنها نیروئی که می تواند خواست های جنبش را متحقق کند، حضور متشکل و سازمانیافته اکثریت عظیم یا مزد و حقوق بگیران و همه مردم تشنه رهائی می باشد. تنها این نوع تشکل یابی است که می تواند اهداف جنبش را عملی سازد. اما این سازمان یابی به زمان نیاز دارد و چالشی است حیاتی که اکنون در برابر فعالان میدانی جنبش قرار دارد تا سرعت سازمانیابی را با سرعت تحولات دوره کنونی همخوان سازند. این ضرورتی است که برای پیروزی قدرت مردم از پائین باید به آن توجه ویژه مبذول داشت.
حزب کمونیست ایران
سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
شنبه ۴ شهريور ۱۴۰۲ برابر با ۲۶ اوت ۲۰۲۳