حسن رحمان پناە
روز شنبە ١٧مهرماە ١٤٠٠خورشیدی خانوادە ابولحسن بنی صدر طی اطلاعیەای خبر در گذشت ایشان را در سن ٨٨ سالگی و بعد از یک سال جدال با مریضی سخت اعلام نمودند. پس از اعلام این خبر، تفصیر و ابراز نظر و اطلاعیە صادر کردن در مورد عملکرد آقای بنی صدر در دنیای مجازی ، در شبکەهای انترنیتی و کانالهای تلویزیونی فارسی زبان خارج کشور شروع شد. بنی صدر اولین رئیس جمهور در تاریخ ایران بعد از ٢٥٠٠سال حکومت سلطنتی در این کشور بود . این ویژەگی و موقعیت ، همراە با عملکردش بخصوص در دوران رئیس جمهوری، بارها شخصیت و عملکرد وی را مورد قضاوت موافقین و مخالفین قرار داد .
بنی صدر از خانوادەای زمیندار بزرگ و مذهبی از روستای “باغچە” در توابع شهر همدان بود کە پدرش امام جمعە همدان و از مدافعین خمینی در تقابل با شاە در جریان “انقلاب سفید” بود. این ویژەگی خانوادەگی بە نحوی ایندە ابوالحسن بنی صدر را شکل داد و بە هواخواهان خمینی گروید. در دانشگاە “سوربن” پاریس در فرانسە فارغ التحصیل رشتە اقتصاد شد. از دوران دانشجویی از طرفداران “جبهە ملی” ، از مسلمانان خارج کشور و از مخالفین رژیم شاە و در طیف لیبرالهای مذهبی بود. بعد از اخراج روح اللە خمینی از بغداد و استقرار هدفمند وی در کشور فرانسە توسط قدرت های امپریالیستی جهت کنترل و بە بیراە بردن قیام در حال گسترش مردم ایران کە در پاییز سال ١٣٥٦آغاز گردید، بنی صدر همراە با جمعی دیگر از لیبرالهای تحصیل کردە خارج از کشور فعالانە بە خمینی پیوستند و از حلقە یاران نزدیک او بود. آنان بعنوان مقلد ، مترجم و طرفدار خمینی در معرفی جلاد ایندە مردم ایران بە سران و رهبران ممالک غربی و در نشان دادن چهرە دروغین ازحکومت اسلامی ایندە در ایجاد کمربندی امنیتی بە دور “اتحاد جماهیر شوری” در دوران جنگ سرد، در میان دو قطب امپریالیست شرق و غرب نقش ایفا کردند .آنان در یک بزنگاە تاریخی مهم ،عصای دست خمینی و همکار او در تحمیل فاشیسم مذهبی بر مردم ایران شدند کە ابعاد جنایات آن تنها بە این کشور محدود نماند.
در روز ١٢ بهمن سال ١٣٥٧ همراە جمعی از یارانش در هواپیمای “ایرفرانس” فرانسە و توافق و حفاظت “سی آی ای ” آمریکا در رکاب خمینی بە تهران بازگشت. بعد از سرنگونی استبداد سلطنتی در بهمن همان سال و شکل گیری و استقرار فاشیسم مذهبی در ایران ، بنی صدر و دیگر لیبرالهای ایران با وصف تفاوت در برخی موارد از سیاست و تاکتیک ، بعنوان روشنفکران فوکلی ، غیرمعمم و بسان ستون و ابزار دست خمینی و یارانش عمل کردند. استفادە خمینی و آخوندها از این تحصیل کردەگان غربی، تاکتیکی و در خدمت بە استراتژی تحکیم نظام اسلامی بود. آنها نیز اگر چە اهدافی داشتند ، اما نە پیروز آن ، بلکە همە قربانی شدند. صادق قطب زادە کە از همە مدیر ، مدبر و باهوش تر بود بە بهانە اقدام جهت ارتباط با غرب و بویژە آمریکا جهت براندازی نظام “مقدس اسلامی” اعدام شد. بنی صدر، درصدر و سودای مقام و منصب بعد از رهبر نظام را در سر داشت و در انتخابات بە اصلاح ریاست جمهوری زمستان ١٣٥٨ شرکت نمود و با کسب ٧٥درصد آراء از صندوق “رای ملت” کە هیچگاە آنرا از زبان نمی انداخت، پیروز اعلام شد . آرای کە نە بە خاطر جایگاە رفیع بنی صدر در معادلات سیاسی داخلی و خارج کشور ،بلکە از توهم بە نظام جدید مذهبی و خطای بزرگ “تودەها ی ” بە نظام جدید در رقم زدن سرنوشت خود و استقرار فاشیسم مذهبی در ٤دهە اخیر قابل بحث و ارزیابی است. خمینی بعنوان رهبر نظام و نمایندە “شرعی و قانونی” خداوند در این کرە خاکی و در مقام شورای نگهبان ایندە ،صلاحیت ریاست جمهوری بنی صدر را تآئید و “رای ملت” را بە ایشان تفویض نمود. اقدامی کە بە معنای کوبیدن میخ ولایت مطلقە فقیە و فاشیسم مذهبی بر فرق سر رای دهندگان و مردم ایران و اعلام رسمی شکست امیدهای قیام پیروزمند ٥٧ بود.
بعد از رئیس جمهور شدن ، اقدامات بنی صدر در جهت تحکیم پایەهای نظام استبدادی جمهوری اسلامی فعالانەتر از قبل شروع شد. خمینی بە دلیل اعتمادی کە بە ایشان داشت، فرماندهی کل نیروهای مسلح را بە وی واگذار کرد. بنی صدر هم خالصانە برای تحکیم پایەهای نظام کوشید و از هیچ فداکاری دریغ نکرد. در دوران ریاست جمهوری ایشان، جنگ ارتجاعی ایران و عراق با حملە ارتش بعث عراق بە خاک ایران، در آخرین روز شهریور ١٣٥۹شروع شدە بود. جنگ در کردستان با فرمان جهاد خمینی در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ آغاز گردیدە بود . اما بعد از ٣ ماە مقاومت تودەای و تظاهرات مردمی در شهرها و ضربات کوبندە نیروی پیشمرگ در نقاط مختلف کردستان بر پیکر ارتش و سپاە پاسداران ، خمینی برای اولین بار “جام زهر” را از جنبش مقاومت کردستان سرکشید و شکست را در عمل پذیرفت و فرمان آتش بس و مذاکرە صادر نمود. احزاب سیاسی و نیروی مسلح آنان بە شهرها بازگشتند و مقرات نظامی و سیاسی مجددآ دایر شد. رژیم با این ترفند، بە تمدید قوا ، تازە کردن نفس و وقت خریدن برای یورش مجدد و همە جانبە بە کردستان برآمد و جریان لیبرل _ ناسیونالیست کردستان نیز “لبیک” گفت و استقرار نیروهای سرکوبگر حکومت کە در جنگ ممکن نشدە بود ، در امنیت آدامە یافت .
در بهار سال ١٣٥٩ این بار فرمان جهاد و کشتار مردم کردستان توسط بنی صدر در مقام رئیس جمهور و فرماندە کل قوا، با فرمان معروف ” بە ارتش و نیروهای مسلح دستور می دهم بند پوتین ها را تا سرکوب غائلە کردستان باز نکنید” ، شروع شد. شهر و روستاهای کردستان از شمال و جنوب مورد یورش و تعرض نظامی از زمین و هوا قرار گرفت و صدها و هزاران نفر قربانی این فرمان جنایتکارانە شدند. این جنایت در کارنامە بنی صدر ثبت شد.
حضور فعال بنی صدر بعد از خمینی در صدر حکومت اسلامی از زمستان ٥٨ تا تابستان ٦٠ کە از ایران گریخت و شرکت فعال در جنایات روزانە جمهوری اسلامی بر کسی پوشیدە نیست . با موافقت خمینی عضو “شورای انقلاب” شد. دولت بازرگان را “انقلابی” نمی دانست و حاضر بە همکاری با آن نبود. دخالت فعال در سازماندهی “انقلاب فرهنگی” نظام و پاکسازی دانشگاهها از اساتید و دانشجویان چپ ، رادیکال ، غیرمذهبی و ضدحکومتی، از دیگر صفحات برجستە و سیاە کارنامە بنی صدر در رکاب جمهوری اسلامی است .
در سال ١٣٦٠ و بعد از عزل از ریاست جمهوری با رآی سازماندهی شدە مجلس و موافقت خمینی با مجلس ، همراە با مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین در لباس خلبان و با هواپیمای کە شاە فراری ایران و خانوادەاش را بە خارج کشور منتقل کردە بود ، بە فرانسە رفت . فرارش را “هجرت” نامید و در فرانسە روزنامە “انقلاب اسلامی” در هجرت را راە انداخت . در مدت ٤٠ سال حضور در اروپا، هیچگاە حاضر بە قبول اشتباهات و اعتراف بە صدور فرمان کشتار مردم کردستان ، نقش مخرب در “شورای انقلاب” نظام کە بازوی خمینی و حکومت در جنایت های صورت گرفتە و عضویت در رهبری “انقلاب فرهنگی”، نگردید ، بلکە کل جنایات صورت گرفتە را باجعل ، دروغ و وارونە نمود و با زبان دیگر تحویل جامعە می داد و عملآ از آن تاریخ دفاع می کرد. بە همین خاطر نامش بعنوان جنایتکار جنگی ، سرکوبگر مردم ایران و از معماران و سازمانده هندگان “انقلاب فرهنگی ” فاشیسم مذهبی ،علی رغم مخالفت بعدیش با سران حکومت اسلامی در تاریخ ثبت خواهد شد.
بنی صدر بعد از خروج از ایران با رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران ، “شورای ملی مقاومت ایران” را در تبعید تشکیل دادند. بعد از اختلاف با سازمان مجاهدین خلق ایران ، بویژە همکاری این سازمان با ارتش عراق در جنگ با ایران، از این “شورا” جدا شد. “حزب دمکرات کردستان ایران” نیز بە “شورای ملی مقاومت ایران ” پیوست . اما این حزب بە دلیل مذاکرە پنهانی با رژیم از این “شورا” اخراج شد.
“حزب دمکرات کردستان” یکی از دو شاخە اصلی این حزب ، روز شنبە و بعد از پخش خبر مرگ بنی صدر، سوگوار شد و طی اطلاعیە رسمی مرگش را تسلیت گفت . البتە این اولین بار نیست کە “حزب دمکرات ” بنی صدر را در آغوش میگیرد ، بلکە سومین بار آن است . اولین بار در دوران خلع قدرت وی از ریاست جمهوری توسط مجلس و خمینی بود کە اعلام داشت “آغوش این حزب و مردم کردستان برای استقبال از بنی صدر باز است “. همان وقت “کومەلە ” طی اطلاعیەای این اقدام حزب دمکرات را تقبیح و محکوم کرد و اعلام داشت “کردستان انقلابی مکان اسکان قاتلین این مردم نیست “. بار دوم هم پیمان شدن با بنی صدر و مجاهدین خلق در “شورای ملی مقاومت” بود کە بە دلیل یادشدە از آن اخراج شد. بار سوم و هم اکنون ، ظاهرآ بە دلیل حضور بنی صدر در “دادگاە میکونوس” و شهادت علیە جمهوری اسلامی در ترور جنایتکارانە رهبران این حزب در کشور المان در سال ١٩٩٢می باشد کە سوگوار مرگش است . البتە پیام “حزب دمکرات کردستان” و شرکت در سوگواری بنی صدر، تنها خطاب بە جسد بی جان وی و خانوادە داغدارش کە در دوران ریاست جمهوری هزاران خانوادە را داغدار کرد، نیست ، بلکە بیشتر رو بە زندگان و در صفوف ملی _مذهبی ها و لیبرالهای ایرانی جهت دوست یابی در حال و ایندە اوضاع سیاسی و در حال تحول ایران است .اکثر مردم کردستان و ایران ، نیروهای مترقی و برانداز انقلابی جمهوری اسلامی، برخلاف “حزب دمکرات کردستان” و دیگر دوستان و سوگواران مرگ بنی صدر ، نامبردە را بە دلیل جنایات و سرکوبهای آنجام شدە با فرمان مستقیم ایشان، وی را نە در جبهە انقلاب و عدالت خواهی ، بلکە در صف مقابل آن می بینند و ارزیابی میکنند.
بنی صدر تا پایان زندگیش بە باورهای ارتجاعی و مذهبی و کوشش برای ایجاد حکومت اسلامی ، بدون سران و رهبران جمهوری اسلامی وفادار ماند و جهت تحقق آن فعالیت می نمود. اکنون و بعد از مرگش تلاش اگاهانە و هدفمندی توسط لیبرالهای هم مسلک وی ، ملی _مذهبی ها ، جمهوریخواهان سکولار و لایک و وحشت زدەگان نگران از سرنوشت مبهم جمهوری اسلامی و انقلاب ایندە گرسنگان در کار است تا تاریخ جنایات و اقدامات بنی صدر و بە طبع آن بخشی از حکومتیان در قدرت راندە شدە را توجیه و مسخ نمایند . آنان می کوشند نامبردە را سکولار، “دمکرات مذهبی” ، وطن پرست ، ضد استعمار و استبداد ستیز، بە جامعە معرفی نمایند. اما کارنامە بنی صدر از روز ورد بە ایران ، تا زمان “هجرت ” از آن ، و بویژە در صدر حکومت جمهوری اسلامی، آنچنان روشن ، شفاف و خون الود است کە چنین القاب و وصلەهای ناجوری هرگز بە قبای سرکوبگرش نخواهند چسبید.
بنی صدر هیچگاە فرد عدالت طلب و خدمتگذار مردم و مبارز راە رهایی انسان از ستم و سرکوب نبود. مرگ ایشان از سوی، در میان حسرت مخالفینش در رهایی از محاکمە علنی و حساب پس دادن و از سوی دیگر در سوگواری موافقین و مدافعینش بە آرامی اتفاق افتاد .
شنبە ١٠ اکتبر ٢٠٢١