اکنون دیگر پس از چندین ساعت انکار و ابهام گوئی و بازی میدیائی از هر دو طرف، سرانجام معلوم شده است که ساعت ۵ صبح روز جمعه ۳۱ فروردین اسرائیل با چهار موشک هوا به زمین که توسط هواپیماهای جنگی شلیک شده است، حداقل یک پایگاه هوائی در نزدیکی شهر اصفهان را هدف قرار داده است.
رویاروئی روزهای اخیر رژیم نژاد پرست و جنایتکار اسرائیل با رژیم ارتجاعی و ضد مردمی جمهوری اسلامی، اگر چه هنوز به یک جنگ تمام عیارتبدیل نشده است، اما از آنجا بنا به ضرب المثل معروف فارسی مادام که « شمشر به دست زنگی مست» است، هنوز خطر جنگی شدن کل فضای منطقه منتفی نیست. وقوع احتمالی چنین جنگی برای جمهوری اسلامی می تواند به ابزاری تبدیل شود که در سایه آن چند صباحی دیگر نیز بر عمر خود بیفزاید. نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل نیز که در هر چه در توان داشت از مردم بیدفاع غزه، از زن و مرد و پیر و جوان کشت، اما به اهداف خود نرسید و بیش از پیش در نزد مردم جهان رسوا شدهاست ، موقعیتش در قدرت متزلزل و پرونده فساد مالی او در دادگاههای اسرائیل تحت بررسی است، در گیری با جمهوری اسلامی می تواند موقتا وی را از بن بستی که در آن گرفتار شده است، رها کند.
اینکه چگونه رژیم ایران تنشهای منطقه ای را به عنوان ابزاری بر علیه مردم و در خدمت بقای خود در داخل کشور به کار می گیرد را در همزمانی این رویدادها با تشدید فشار بر علیه زنان آزادپوش در داخل کشور می توان دید. رژیم جمهوری اسلامی درست همزمان با حمله موشکی به اسرائیل فشار بر زنان ایران را طی یک کمپین آگاهانه برای تحمیل حجاب اجباری افزایش داد. در حالیکه هنوز حتی لایحه ای را که در این زمینه آماده کرده اند، در مجلس اسلامی تصویب نشده است، سر و کله ماموران اجرائی رژیم و آتش به اختیار های آن در خیابانها و میدان های تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران دوباره پیدا شده است. فشار بر مطبوعات و رسانه های جمعی را افزایش داده و تهدید کرده است هرکس که « اهمیت و قدرت» حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل را زیر سوال ببرد، بازداشت خواهد کرد.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن برابربحرانهائی که با آن درگیر است،برای کنترل خیزش آزادیخواهانه و برابری طلبانه «زن، زندگی، آزادی» که در «جنبش تحریم انتخابات» و «جنبش بزرگداشت نوروز» سرزندگی خود را نشان داد، برای ترمیم چهره منفعل خود در میان هواداران داخلی و خارجی، نیاز به یک درگیری کنترل شده و جنگ محدود دارد. همزمانی جنگ علیه زنان آزادپوش ایران برای بازپس گیری دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی خیزش انقلابی ژینا و حملات پهپادی و موشکی به اسرائیل محتوای روشنی دارد و آن اینکه خطر خیزش انقلابی ژینا برای جمهوری اسلامی از خطر اسرائیل بیشتر است. هدف اصلی این اقدام رژیم، تدارک همه جانبه برای سرکوب حرکت انقلابی مردم و ممانعت از پیشروی مردم معترض است. هم آوایی رژیم اسلامی با اهداف گسترش جنگ از سوی نتانیاهو و راستگرایان اسرائیلی، دقیقا به خاطر همسوئی با نتایج و تاثیرات این جنگ ویرانگر در سرکوب جنبش مدنی و انقلابی مردم ایران است.
اما حال که بحث برسر امکان گسترش درگیریها و خطر تبدیل شدن آن به یک جنگ ویران کنندهتمام عیار در منطقه است، با توجه به اینکه دود چنین جنگی قبل از هر کسی به چشم اکثریت مردم می رود و بر علیه جان و مال آنان و در خدمت تحمیل بی حقوقی بیشتر به مردم ایران است، افکار عمومی هشیار در ایران و اسرائیل می تواند به عنوان نیروی بازدارنده ارتجاع در هر دو کشور عمل کند و اجازه ندهد که مقدرات مردم در این منطقه بازیچه دست قدرت طلبان و مرتجعین قرار گیرد. در غیاب وجود یک نیروی بازدارنده واقعی منطقه ای و جهانی، هر دو رژیم حاکم در ایران و در اسرائیل این ظرفیت و این نیاز را دارند که برای بقای خود، دست به اقدامات ماجراجویانه بزنند.تا آنجا که به نقش و سیاست جمهوری اسلامی مربوط است، عملکرد این رژیم همواره طی چهار دهه گذشته و در این مقطع معین عملا به اهداف رژیم نژادپرست اسرائیل خدمت کرده است. در حالیکه توجه افکار عمومی مردم جهان به مظلومیت مردم فلسطین و شرایط فاجعه بارآوارگان غزه در رفح معطوف بود، دولت اسرائیل موقتا هم که شده است، توانست فشارهای بین المللی را کاهش داده ، نگاهها را متوجه درگیری خود با جمهوری اسلامی کند و این مسئله فاجعه آمیز انسانی را حاشیه ای نماید.