شنبه – ۱۸ خرداد – ۱۳۹۸ , 08 – 06 – 2019
بازهم در آستانه ۲۲ خرداد روز جهانی مبارز علیه کار کودک، جمهوری اسلامی فریبکارانه در صدد پوشاندن بی مسئولیتهای تاکنونی، عدم انجام وظیفه و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت در مقابل میلیونها انسان تحت نام “کودکان کار و خیابان”است. در این رابطه روز چهارشنبه ۱۵ خرداد مدیر کل دفتر آسیب های اجتماعی “سازمان بهزیستی”رژیم اعلام نمود که: “در هفتههای آتی کودکان کار با رویکردی جدید از خیابانها جمع آوری می شوند.”او توضیح نداد که منظورش از رویکرد جدید چیست و رژیم برایشان چه برنامهای دارد. به همین دلیل این تصمیم رژیم موجب اعتراض ونگرانی نهادهای حمایت از حقوق کودکان شده است. روزنامه همشهری روز هفتم خرداد ماه ضمن پخش این خبر نوشت که گویا این طرح با همکاری سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای دولتی عملیاتی می شود. اما “شبکهی یاری کودکان”که گروهی است متشکل از چندین انجمن و نهاد حمایت از حقوق کودکان، با صدور اطلاعیه ای خواهان توضیح در باره محتوا و شکل اجرایی این به اصطلاح “رویکرد جدید”شده است. در این اطلاعیه همچنین عنوان شده که تعدادی از انجمنهای”شبکه یاری کودکان”در جلسهای که به این منظور تشکیل شده بود شرکت داشتند و مخالفت خود را با چنین اقدامات بی حاصلی اعلام کرده اند.
اما این اولین بار نیست رژیم ادعا میکند که میخواهد با رویکردهای جدید مشکل کودکان کار و خیابان را حل می کند.در مرداد ماه سال۹۶ نیز رژیم اسلامی طرح تحقیرآمیز جمع آوری کودکان کار را از طریق همین “سازمان بهزیستی”و در چهارچوب طرح جمع آوری گدایان پیاده و به اجرا گذاشت. این طرح آنچنان افتضاح آمیز بود که با اعتراض تعداد زیادی از مردم از جمله ۳۰۰ نفر از استادان دانشگاه، فعالان حقوق کودک، مددکاران اجتماعی و روزنامه نگاران روبرو شد و پس از دوماه متوقف گردید. واقعیت این است که طرحهای هکذایی مسئولان و کارگزاران رژیم در رابطه با کودکان کار نه برای از بین بردن این پدیده ناهنجار اجتماعی بلکه به منظور لاپوشانی آن و خارج کردن خیل عظیم کودکان کاراز دید جامعه است. به همین دلیل نه تنها کمکی به حل این معضل بزرگ اجتماعی نمیکند بلکه مدام باز تولید نیز می شود و گسترش می یابد.آنچه تا کنون از نتیجه اقدامات رژیم در این رابطه دیده شده، تحقیر و اذیت و آزار بیشتر این کودکان معصوم توسط نیروها و نهادهای سرکوب رژیم در خیابانها و معابر عمومی بوده است. آنچه تاکنون به وقوع پیوسته و قابل مشاهده بوده است افزایش روز افزون تعداد کودکان کار و خیابان در شهرهای ایران و کاهش میانگین سنی آنها بوده است.
گرچه وجود فضای دیکتاتوری و خفقان اجازه نمیدهد آمار دقیق و واقعی از تعداد کودکان کار و خیابان در ایران در دست باشد، اما آمارهای دولتی تعداد کودکان کار و خیابان در سال۱۳۹۴ را سه میلیون اعلام کرد. در حالیکه آمارهای غیر رسمی از وجود بالای هفت میلیون کودک کار در ایران سخن به میان می آورند. رژیم جمهوری اسلامی علیرغم اینکه پیمان جهانی دفاع از حقوق کودک را امضا نموده است، که در آن تأکید شده است “دولتها باید از کودکان در برابر هر کاری که رشد و سلامتی آنان را تهدید می کند، حمایت نمایند”، تا کنون در مقابل این ناهنجاری عظیم اجتماعی کاری برایشان انجام نداده است. دژیم اسلامی نه تنها از آنان در برابر سرمایه داران و باندهای تبه کار قاچاق انسان و مواد مخدر حمایت نمی نماید بلکه با ضرب و شتم و کتک کاری و توهین و تحقیر آنها مانع کار و امرار معاش شان حتی از داخل سطلهای آشغال نیز می شود.
کودکان کار و خیابان یکی از پدیده های متداول جوامع تحت حاکمیت نظام سرمایه داری دربسیاری از کشورهای جهان است. بنا به آمارهای سازمان جهانی کار، سالانه بیش از۱۲۰میلیون کودک در سراسر جهان و در سنین ۵ تا ۱۴ سال برای امرار معاش خود و یا کمک به تأمین هزینه زندگی خانواده مجبور خواهند شد وارد بازار کار شوند. البته اگر کاری گیر آورند و با دستمزدی ناچیز بتوانند نیروی کار خود را به فروش رسانند. به این ترتیب نهال نورس عمر این انسانهای کوچک در این نظام ظالمانه با محرومیت و رنج و کار فرسوده و پژمرده می گردد. این کودکان به جای بهر مند بودن از فرصتها، نعمات ولذات زندگی که حق طبیعی هر کودکی است، به جای سپری کردن این دوره کوتاه و بازگشت ناپذیرعمرشان در آموزش و بازی با هدف پرورش سلامت جسمی و روحی، پرورده شدن استعدادها و خلاقیت شان، مجبور خواهند شد از همان سالهای اوان زندگی به کارهای سخت و طاقت فرسا تن دهند و جسم و روانشان فرسوده گردد. متأسفانه برای بخشی از این کودکان، خیابان نه تنها محیط کار بلکه به محیط زیست شان نیز تبدیل شده است. این سهم این بخش از کودکان بی پناه و ستم دیده از زندگی در نظام توحش و بربریت سرمایه داری است. آیا در چنین شرایطی میتوان در انتظار یک جامعه سالم برای نسل آینده نیز بود؟
کودکان کار در ایران در شرایطی مجبور به تحمل این همه رنج و عذاب میشوند که در حاکمیت رژیم دزد و فاسد اسلامی سالانه دهها مورد دزدی و اختلاس و رانت خواری کلان مسئولان و اعوان و انصار رژیم صورت میگیرد. میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم صرف دم و دستگاه عریض و طویل جنگ و جاسوسی و سرکوب می شود. میلیاردها دلار صرف دم و دستگاه روحانیت وتبلیغ جهل و خرافه دینی می شود. میلیاردها دلار صرف سیاستهای توسعه طلبانه رژیم و کمک به جریانات ارتجاعی اسلامی در منطقه می گردد. بدون شک این مبالغ سرسام آور از سفره همان کارگران بزرگ و کودکان رنج و کار خیابان دزدیده می شود. با سرنگونی انقلابی این رژیم فاسد و استقرار یک حاکمیت شورایی بسیاری از معضلات جامعه از جمله پدیده کودکان کار از جامعه رخت برخواهد بست.
اما این اولین بار نیست رژیم ادعا میکند که میخواهد با رویکردهای جدید مشکل کودکان کار و خیابان را حل می کند.در مرداد ماه سال۹۶ نیز رژیم اسلامی طرح تحقیرآمیز جمع آوری کودکان کار را از طریق همین “سازمان بهزیستی”و در چهارچوب طرح جمع آوری گدایان پیاده و به اجرا گذاشت. این طرح آنچنان افتضاح آمیز بود که با اعتراض تعداد زیادی از مردم از جمله ۳۰۰ نفر از استادان دانشگاه، فعالان حقوق کودک، مددکاران اجتماعی و روزنامه نگاران روبرو شد و پس از دوماه متوقف گردید. واقعیت این است که طرحهای هکذایی مسئولان و کارگزاران رژیم در رابطه با کودکان کار نه برای از بین بردن این پدیده ناهنجار اجتماعی بلکه به منظور لاپوشانی آن و خارج کردن خیل عظیم کودکان کاراز دید جامعه است. به همین دلیل نه تنها کمکی به حل این معضل بزرگ اجتماعی نمیکند بلکه مدام باز تولید نیز می شود و گسترش می یابد.آنچه تا کنون از نتیجه اقدامات رژیم در این رابطه دیده شده، تحقیر و اذیت و آزار بیشتر این کودکان معصوم توسط نیروها و نهادهای سرکوب رژیم در خیابانها و معابر عمومی بوده است. آنچه تاکنون به وقوع پیوسته و قابل مشاهده بوده است افزایش روز افزون تعداد کودکان کار و خیابان در شهرهای ایران و کاهش میانگین سنی آنها بوده است.
گرچه وجود فضای دیکتاتوری و خفقان اجازه نمیدهد آمار دقیق و واقعی از تعداد کودکان کار و خیابان در ایران در دست باشد، اما آمارهای دولتی تعداد کودکان کار و خیابان در سال۱۳۹۴ را سه میلیون اعلام کرد. در حالیکه آمارهای غیر رسمی از وجود بالای هفت میلیون کودک کار در ایران سخن به میان می آورند. رژیم جمهوری اسلامی علیرغم اینکه پیمان جهانی دفاع از حقوق کودک را امضا نموده است، که در آن تأکید شده است “دولتها باید از کودکان در برابر هر کاری که رشد و سلامتی آنان را تهدید می کند، حمایت نمایند”، تا کنون در مقابل این ناهنجاری عظیم اجتماعی کاری برایشان انجام نداده است. دژیم اسلامی نه تنها از آنان در برابر سرمایه داران و باندهای تبه کار قاچاق انسان و مواد مخدر حمایت نمی نماید بلکه با ضرب و شتم و کتک کاری و توهین و تحقیر آنها مانع کار و امرار معاش شان حتی از داخل سطلهای آشغال نیز می شود.
کودکان کار و خیابان یکی از پدیده های متداول جوامع تحت حاکمیت نظام سرمایه داری دربسیاری از کشورهای جهان است. بنا به آمارهای سازمان جهانی کار، سالانه بیش از۱۲۰میلیون کودک در سراسر جهان و در سنین ۵ تا ۱۴ سال برای امرار معاش خود و یا کمک به تأمین هزینه زندگی خانواده مجبور خواهند شد وارد بازار کار شوند. البته اگر کاری گیر آورند و با دستمزدی ناچیز بتوانند نیروی کار خود را به فروش رسانند. به این ترتیب نهال نورس عمر این انسانهای کوچک در این نظام ظالمانه با محرومیت و رنج و کار فرسوده و پژمرده می گردد. این کودکان به جای بهر مند بودن از فرصتها، نعمات ولذات زندگی که حق طبیعی هر کودکی است، به جای سپری کردن این دوره کوتاه و بازگشت ناپذیرعمرشان در آموزش و بازی با هدف پرورش سلامت جسمی و روحی، پرورده شدن استعدادها و خلاقیت شان، مجبور خواهند شد از همان سالهای اوان زندگی به کارهای سخت و طاقت فرسا تن دهند و جسم و روانشان فرسوده گردد. متأسفانه برای بخشی از این کودکان، خیابان نه تنها محیط کار بلکه به محیط زیست شان نیز تبدیل شده است. این سهم این بخش از کودکان بی پناه و ستم دیده از زندگی در نظام توحش و بربریت سرمایه داری است. آیا در چنین شرایطی میتوان در انتظار یک جامعه سالم برای نسل آینده نیز بود؟
کودکان کار در ایران در شرایطی مجبور به تحمل این همه رنج و عذاب میشوند که در حاکمیت رژیم دزد و فاسد اسلامی سالانه دهها مورد دزدی و اختلاس و رانت خواری کلان مسئولان و اعوان و انصار رژیم صورت میگیرد. میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم صرف دم و دستگاه عریض و طویل جنگ و جاسوسی و سرکوب می شود. میلیاردها دلار صرف دم و دستگاه روحانیت وتبلیغ جهل و خرافه دینی می شود. میلیاردها دلار صرف سیاستهای توسعه طلبانه رژیم و کمک به جریانات ارتجاعی اسلامی در منطقه می گردد. بدون شک این مبالغ سرسام آور از سفره همان کارگران بزرگ و کودکان رنج و کار خیابان دزدیده می شود. با سرنگونی انقلابی این رژیم فاسد و استقرار یک حاکمیت شورایی بسیاری از معضلات جامعه از جمله پدیده کودکان کار از جامعه رخت برخواهد بست.