کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

جمهوری اسلامی در دشمنی با مردم مرزی نمی شناسد

InShot 20240515 074118713

این روزها شبکه های اجتماعی پر از تصاویر نبرد و رویارروئی ماموران رژیم اسلامی با زنان آزاده و آزاد پوش در سطح شهرهای ایران، بویژه تهران است. در این تصاویر از یک طرف میزان درنده خویی ماموران جنایت کار رژیم را می بینیم و از طرف دیگر ایستادگی شجاعانه زنان مبارز در مقابل یورش مغول وار ماموران رژیم اسلامی را شاهد هستیم. اما آنچه که اکنون شاهد آن هستیم رویدادهای جدا از هم و بدون زمینه نیستند و ریشه در حاکمیت ضد مردمی ۴۵ ساله این رژیم دارند.

جمهوری اسلامی ایران جزو معدود نظام های سیاسی در دنیای امروز است که تقریبا همه بخش های جامعه، همه باورهای سیاسی، همه اقلیت های ملی و مذهبی و تمامی گروه‌های اجتماعی و مدنی را به مخالف و دشمن خود تبدیل کرده است.

با روی کار آمدن حکومت اسلامی بیش از چهار دهه پیش، ابتدا سرکوب و کشتارِ حامیان و دست اندرکاران رژیم سلطنتی آغاز شد و هر آنچه را توانست کشت و یا اموال و دارایی های آنها را مصادره کرد و آخوندهای ریز و درشت، یک شبه کاخ نشین شدند.

کردستان، ترکمن صحرا، بندر انزلی و کمونیستها، موج دوم ترور و کشتار بودند. آنها رهبران مردم ترکمن صحرا را اعدام کردند. خمینی فرمان جهاد علیه مردم کردستان صادر کرد. چهل سال کشتار و سرکوب در کردستان همچنان ادامه دارد.

زنان و تحمیل بی حقوقی بر آنها، به هویت و دلیل وجودی حکومت اسلامی تبدیل شد. در گام اول، حجاب اجباری و تلاش برای خانه نشین کردن آنها بود و بعدها وضع قوانین ارتجاعی و لغو هر دستاورد قبلی زنان در دستور قرار گرفت. این سرکوب در مقابل مقاومت کم نظیر زنان همچنان ادامه دارد و در واقع مبارزه و مقاومت زنان در مقابل قوانین قرون وسطایی و ارتجاعیِ جمهوری اسلامی که یک آپارتاید جنسی  تمام عیار است، پاشنه آشیل رژیم اسلامی است.

اقلیت های ملی و مذهبی و بویژه بهائیان و مردم کُرد، هدف قرار گرفتند. سرکوبِ مقاومت مردم کردستان به درندانه ترین شیوه ها به اجرا درآمد. پروژه تمام عیار حذف فیزیکی و سیستماتیک بهائیان در دستور قرار گرفت و حتی قبرستانهای آنها در امان نماند.

کشتار و سرکوب کمونیستها بی وقفه ادامه داشت و بعدها هواداران و طرفداران سازمان مجاهدین که چند سالی حامی و مدافع حکومت اسلامی بودند به آنها اضافه شد و در سال ۱۳۶۷ این کشتار به اوج خود رسید و هزاران نفر از زندانیان سیاسی در زندان اعدام شدند.

رژیم که با وعده کمک به “مستضعفین” روی کار آمده بود، کارگران و زحمتکشان را به فقر و محرومیتِ کم نظیری دچار کرد. بیکاری، گرانی، فقدان آب و برق ، فقدان مسکن مناسب و سرکوبِ رهبران کارگری، ارمغان نظام اسلامی برای  توده های میلیونی کارگر و زحمتکش بود.

دانشگاهها تعطیل و اسلامی شدند، حوزه های مذهبی فضا را بر دانشگاه و نهادهای علمی و آموزشی تنگ کردند. صدها استاد دانشگاه اخراج و هزاران دانشجو ستاره دار و از تحصیل محروم شدند.

دگر اندیشان ، نویسندگان، شاعران، هنرمندان سینما و تئاتر و موسیقی، همگی با فشار کمر شکنِ دستگاه سانسور و تفتیش عقاید روبرو شدند و زنان از عرصه آواز خوانی حذف شدند.

محیط زیست ایران با سیاستها و برنامه های ویرانگرِ حاکمانِ اسلامی به مرز نابودی کشیده شد و فعالین محیط زیست به بهانه مسخره جاسوسی ترور ، اعدام و یا به زندان رفتند.

روزنامه های مستقل یکی بعد از دیگری تعطیل شدند، روزنامه نگاران به زندان رفته و یا ناچار به مهاجرت شدند. کار به جایی کشید که بعد از تعطیلی رسانه های موجود، به فضای مجازی و اینترنت حمله کردند و پنج میلیون سایت را بلوک کردند.

وکلای مستقل و نهادهای حقوق بشری را بعنوان دشمن نظام معرفی کرده و موجی از فعالین حقوق بشر، نهادهای حقوقی و وکلای آزادیخواه و شریف را زندانی ، خانه نشین و یا مجبور به ترک کشور کردند.

کشاورزان، دامداران ، تولید کنندگان کوچک ، بازاریانی که کار آنها در گرو استفاده از اینترنت و  ارزش پولیِ با ثبات است را به ورشکستگی کشاندند.

بازنشستگان که باید در امنیت و احترام زندگی کنند به قشر فقیر و آسیب پذیر جامعه تبدیل نموده و چندین میلیون از آنها را در سنین سالخوردگی با مشکلات روحی و مادی روبرو کردند .

اشاعه اعتیاد و تن فروشی که به یک معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده است و ملیونها نفر با آن درگیر هستند، بخشی از تراژدی حکومت اسلامی است.

در عرصه داخلی، هیچ بخشِ کشور در امان نماند. جنگ هشت ساله ایران و عراق، جنگ علیه مردم کردستان، کشتار کولبران در کردستان و سوختبران در بلوچستان، کاشتن میلیونها مین در مناطق مرزی غرب کشور و زخمی و کشتن در محیط کار و زندگی اشان و ناچار کردن بیش از پنج میلیون به مهاجرت از ایران بخش کوچکی از کارنامه حکومت اسلامی در چهار دهه گذشته است.

در عرصه خارجی صدور تروریسم، دامن زدن به جنگ داخلی در چند کشور و راه انداختن جنگ مذهبی در منطقه در ادامه سیاستهای داخلی رژیم، زندگی را بر مردم ایران بیش از پیش دشوار کرد.

حکومت های متعارف بورژوائی قاعدتاً می کوشند از نارضایتی ها بکاهند و از این طریق دوام خود را تامین کنند، اما رژیم اسلامی از روز اولِ روی کار آمدن تا امروز که انقلاب زن، زندگی، آزادی، در جریان است، مدام بر نارضایتی ها افزوده و امروز دیگر جز ده تا پانزده درصد جمعیت ایران که از رانت های حکومتی برخوردارند، هیچ بخشی از جامعه با آنها موافق نیست و یا خواهان نابودی و سرنگونی حکومت  اسلامی هستند.

۴۵ سال مقاومت و مبارزه مردم ایران در مقابل رژیم اسلامی می‌رود که سرنگونی حکومت اسلامی را رقم بزند. مردم بدرستی دریافته اند که ادامه حکومت اسلامی، مترادف با گرسنگی و بیکاری، سلب ابتدائی ترین حقوق انسانی، نابودی محیط زیست، عقب ماندگی در همه عرصه های زندگی اجتماعی است .