شباهنگ راد
بهراستی از هنگامِ اشغال افغانستان توسط امپریالیستها، نمیشود ورقپارهها و بلندگوهای تبلیغاتیِ وابسته بدانان را ورق زد و گوش داد و در آن خبری از تعرض به جان و مال تودههای ستمدیده نخواند و نه شنید. متأسفانه در پهنۀ افغانستان نه روزانه بساکه ثانیههای آن، پُر از ارتکابِ جنایات توسط سرمایهداران بینالمللی بههمراهی دار و دستههای مسلح و ارتجاعیشان علیۀ کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان و بویژه کودکان است. شعلهورتر کردن جنگ و بمب و بمبگذاری در اماکن عمومی، بیمارستانها، مجالسِ عروسی و عزاداری و نیز مدارس، به سیاستِ روتین و انتخابی سرمایهداران تبدیل گشته است.
البته قرار بر این بُود که «دمکراسی»، «امنیت» و «حقوق» بدیهی مردم را در این سرزمین به ارمغان آورند؛ قرار بر این بُود تا جامعه را در جهتِ سعادت، خوشبختی و زندگی بهتر سمت و سو دهند، دریغا آنچه را که جهانِ انسانی بیش از دو دهه است با آنها رودررو میباشد، فقر، تنگدستی و ناامنی بیش از پیش، گُسترش جنگ و تلف شدن تعداد بیشماری از آیندهسازان جامعه است. در حایشه ناگفته نماند که وضعیتِ کنونی افغانستان را نمیشود خارج از مناسبات و سیاستهای جنگی امپریالیستها در منطقۀ خاورمیانه توضیح داد. جانیان بشریت منطقه را به آشوب کشاندهاند تا بر انبانِ بیانتهایشان بیافزایند؛ جامعه و زندگی مردم را ناامنتر کردهاند تا قدرقدرتی خود را بنمایش بگذارند؛ جامعه و زندگیای که متأسفانه دهههاست کمترین نشانههایی از سازندگی، آرامش، آسایش، سرزندگی و امنیت مردم نیست؛ جامعه و مردمیای که از حال و روزگار و از فردای خود خبری ندارد و قادر به تهیۀ نان شب نیست. همه، از هر قشر و صنفی، سن و سالی در معرض حمله و تعرض بیرحمانۀ جنایتکاران و وابستگان به سرمایههای بینالمللیاند و آنچه در این بین دردناکتر و غمانگیز میباشد،نگیزانگیز میباشد مثله کردن بدنهای نحیفِ کودکان و دانشآموزانی همچون «مکتب سیدالشهداء» است. کودکان و دانشآموزانی که از جمله سرمایههای آتی جامعه به حساب آمده و بدون آنان سرزمین افغانستان، قادر به رشد و عبور از پلههای ترقی نیست. سئوال این استکه این چه جامعهایست بدن کودکان را دارند برای مقصد پلیدشان نشانه میگیرند؟ این جامعهایست از یکسو دارند در بلندگوهای تبلیغاتیاش حرف از برسمیت شناختن حقوق مردم بهمیان میآورند و از سویدیگر خانههای آنرا به تلی از خاک تبدیل میسازند؟
در حقیقت پاسُخِ پُرسشهای بالا را بروشنی میشود در رفتار و در کردارِ روزانۀ قدرتهای بزرگ، دولتهای وابسته و دیگر دار و دستههای مسلح و وابسته بدانان بهعینه دید. حمله به بیمارستانها و تعرض به زنان و دختران و آنهم به بهانههای واهی و غیرانسانی، ترویجِ فرهنگِ عقبمانده و نظایر اینها، از جمله مواردی استکه در ابعادی گُسترده در سرزمین افغانستان حیات دارند و دریغا که چشماندازی از برونرفت از آنها نیست. بر خلافِ مدافعین «دمکراسی» و محترم شمردن به «حقوق» پایهای میلیونها تودۀ دربند و نیز راهاندازان جنگهای ارتجاعی و مخرب، اوضاع در هم ریختۀ افغانستان، مطابق با خواست و مرام مردم نیست؛ زیراکه سازماندهندگانِ اصلیِ آن سرمایهداراناند و ربطی به منافع کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و بویژه کودکان ندارد. کدام جامعۀ انسانی مدافعی تعرضِ خونین و وحشیانه به کودکان و دانشآموزان است؛ مگر میشود به تصاویر مخابره شده و بدنهای خونین و لت و پار شدۀ دانشآموزان افغانستاتی را مشاهده کرد و بر انزجار و بر تنفر خود نسبت به عاملین و آمرین آن نیافزود؟ مگر میشود ارتکابِ چنین اعمال شنیع و فجیعی را صرفاً به این و یا آن حکومت و دولت، به این و یا آن دار و دستۀ ارتجاعی و مسلح نسبت داد؟ در حقیقت همه در تولیدِ چنین وضعیتِ دردناک، کُشت و کُشتار کودکان سهیماند؛ چراکه همه از یک قماشاند و تفاوتِ ماهویای از یکدیگر ندارند؛ همه و بر خلافِ ادعاهایشان، کت بسته درپی اجرای سیاستهای جنگی امپریالیستها در منطقۀ خاورمیانه و بویژه در پهنۀ افغانستاناند. بیعلت نیست که جرثومههای فساد و تباهی مدارس را مورد هدف قرار میدهند تا سیاستهای ارتجاعی و منفعتطلبانۀشان را پی گیرند. جانیان بشریت اماکن عمومی را به خاک و خون میکشند تا بر ناامنی جامعه بیافزایند. سیاست و اعمالی که از دیرباز و آنهم تحت لوای «برقراری نظم نوین جهانی» و «خاورمیانۀ بزرگ» در دستور کار امپریالیستها قرار گرفته و تابهحال زیرساختهای جوامعی همچون افغانستان را به ویرانه تبدیل کرده است. جوامعی که روزانه شاهد زادووالد دار و دستههای ارتجاعیای همچون طالبان، القاعده، داعش و امثالهم در منطقۀ خاورمیانه و در افغانستان است.
با این اوصاف تعرض وحشیانه به دانشآموزانِ مدارسی همچون «مکتب سیدالشهداء» افغانستان را هم میبایست در چهارچوب سیاستهای جنگی امپریالیستها در منطقه توضیح داد و بخصوص بر اینموضوع اشراف داشتکه تا وقتی سرزمین افغانستان، در اشغال و در اسارتِ قدرتمداران بینالمللی، دولتهای وابسته و دیگر دار و دستههای مسلحشان میباشد، تعرض به مدارس و دانشآموزان، جنگ و خون و خونریزی در ابعادی گُستردهتر حیات خواهند داشت. زیراکه تضمینِ امنیت و جان مردم و کودکان به عهدۀ سرمایهداران و نیروهای وابسته بدانان نیست؛ برای اینکه آنها آمدهاند بر تشنج جامعه بیافزایند و از قبلِ آنها سودهای کلانی به جیب بزنند؛ آمدهاند تا سیاستهای جنگی امپریالیستها را به میلیونها تودۀ دردمند تحمیل کنند. بیش هزاران کَشته و آواره، هزاران مجروح و تخریبِ زیرساختهای جامعۀ افغانستان در خلافِ این نظر نیست که سازماندهندگان جنگ کنونی، طرف مردم نیستند و مقاصد و اهدافشان در تخالف با مقاصد و اهداف سازندگان اصلی جامعه است.
خلاصه تضمینِ سعادت و امنیتِ جامعه و بخصوص پایان جنگهای ارتجاعی و خانمانسور، در گُرو راهاندازی جنگهای انقلابی و آنهم برهبری کمونیستهای با برنامه است. تنها در چنین شرایطی استکه میتوان از جانِ کودکان و دانشآموزان حفاظت کرد؛ تنها با بیرون راندنِ قدرتمداران بینالمللی و با سرنگونی دولتِ وابسته بدانان و دیگر دار و دستههای مسلح و ارتجاعیشان از سرزمین افغانستان استکه میشود، ثروتهای جامعه را بین سازندگان اصلی آن تقسیم و بخصوص از شرِ جنگهای ناعادلانه و کُشنده خلاصی یافت.
13 مه 2021
25 اردیبهشت 1400