کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

تدارک یورش جدید به سفره بی رونق کارگران

image 3

تدارک یورش جدید به سفره بی رونق کارگران

ایلنا از خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی طی گزارشی تحت عنوان «چیزی از سفره کارگران باقی نمی‌ماند» که روز گذشته منتشر کرد  نوشته است: «امروز تورم نقطه به نقطه‌ی واقعیِ خوراکی‌ها بالای ۷۰ درصد است؛ بعد از شوک جدید، مزدبگیران حتی آن‌هایی که ۲۰، ۲۵ یا حتی ۳۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرند، سقوط می‌کنند، دیگر نمی‌توانند چرخ زندگی را بگردانند. در شرایطی که قیمت سبد خوراکی مورد نیاز خانوارهای کارگری از مرز دستمزد حداقلی یا حتی دستمزد متوسط کارگری فراتر رفته، داده‌های تورمی آبان نشان می‌دهد که رکوردشکنی قیمت‌ها در پاییز امسال بی‌محابا ادامه دارد.»

شواهد نشان می دهند که جمهوری اسلامی در صدد است که قدم به قدم نرخ بنزین را بالا ببرد. یک فعال کارگری در این خصوص به خبرگزاری ایلنا گفته است: « بنزین یک کالای پایه است و با گرانی آن، مسلم است که سفره‌ی کوچک کارگران پاره پوره‌تر از این می شود به شکلی که دیگر حتی نمی‌توان آن را با قرض و قوله و سیلی به صورت زدن، به هم چسباند. در نتیجه، با سیاست‌های دولت، تا پایان سال ابر تورم ۱۰۰ درصدی یا حتی بیشتر خواهیم داشت؛ و این در حالیست که قیمت‌ها در حوزه خوراکی‌ها و مسکن در بازه دو ساله‌ی اخیر، ۴۰۰ و ۵۰۰ درصد رشد داشته است…..»

واقعیت این است که افزایش قیمت بنزین در ایران، فقط افزایش قیمت یک کالای خاص نیست. گرانی بنزین در اقتصادی که حمل‌ونقل، توزیع کالا، خدمات شهری و حتی کوچک‌ترین فعالیت روزمره به قیمت بنزین گره خورده،  حتی هر خبر از احتمال افزایش بهای سوخت، بهانه‌ای می‌شود برای بالا بردن کرایه‌های حمل‌ونقل، افزایش قیمت مواد غذایی،  گران‌تر شدن خدمات عمومی و خصوصی،  و تحمیل یک موج تازهٔ گرانی بر مردم.

گرانی بنزین بر اجارهٔ خانه، بر هزینهٔ رفت‌وآمد به محل کار و مدرسه، و بر تمام جنبه‌های زندگی روزمرهٔ خانواده‌های کارگری تأثیر مستقیم و ویرانگر می‌گذارد.کارگران و حقوق‌بگیران که با دستمزدهای ناچیز و ثابت، پیش از آن هم از پسِ هزینه‌های زندگی برنمی‌آمدند،  اکنون بیش از پیش زیر باراجاره‌های سرسام‌آور،  هزینه‌های درمان  و خرج مدرسه و حداقل امکانات آموزشی برای کودکانشان خرد می‌شوند.

در چنین شرایطی، حتی شایعه گرانی بنزین، قبل از هر تصمیم رسمی ، به‌سرعت به افزایش قیمت همهٔ کالاها و خدمات منجر می‌شود. بازاری که سال‌هاست بر بستر تورم مزمن و بی‌ثباتی اقتصادی شکل گرفته، هر خبر و شایعه‌ای را بهانه‌ای برای بالا بردن قیمت‌ها می‌کند؛ و هزینهٔ این بازی همواره از جیب طبقهٔ کارگر و زحمت‌کشان پرداخت می‌شود. کارگرانی که ماه‌ها حقوق نگرفته‌اند، خانواده‌هایی که از پسِ اجارهٔ خانه برنمی‌آیند، والدینی که میان خرید دفتر و کفش مدرسهٔ بچه و خرید نان باید یکی را انتخاب کنند، بازنشستگانی که بعد از یک عمر کار، زیر خط فقر زندگی می‌کنند. اما این هنوز تمام ماجرا نیست. مسکن به یکی از بزرگ‌ترین کابوس‌های طبقهٔ کارگر تبدیل شده است.  بخش بزرگی از درآمد خانواده‌های کارگری صرف اجارهٔ خانه می‌شود و بسیاری ناچارند به حاشیهٔ شهرها مهاجرت کنند، در واحدهای کوچک و غیرایمن ساکن شوند، یا هر سال چند بار به‌دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره، خانه عوض کنند. این بی‌ثباتی مستمر، به‌طور مستقیم بر زندگی، تحصیل و آیندهٔ کودکان این خانواده‌ها اثر می‌گذارد.

نتیجه این است که کودکانِ بیشتری از ادامهٔ تحصیل بازمی‌مانند، به بازار کار کارهای سخت رانده می‌شوند، و فقر، خود را در نسل بعدی بازتولید می‌کند. وقتی والدین نمی‌توانند حداقل خواسته‌های فرزندان خود را برآورده کنند، وقتی میان خرید نان و دارو و دفتر مدرسه باید یکی را انتخاب کنند، وقتی هر روز باید تحقیر مالک‌خانه، ادارات، بانک‌ها و کارفرماها را تحمل کنند، فقر عملا به زخمی عمیق بر کرامت انسانی تبدیل می‌شود. سفرهٔ کارگران و زحمتکشان هر روز کوچک‌تر می‌شود، در حالی که هزینه‌های زندگی از اجارهٔ خانه تا کرایهٔ رفت‌وآمد و خرج مدرسهٔ کودکان هر روز بالاتر می‌رود. در چنین وضعیتی، حتی زمزمهٔ افزایش قیمت بنزین، پیش از هر تصمیم رسمی، به افزایش عمومی قیمت کالاها و خدمات منجر شده و فشار مضاعفی بر زندگی میلیون‌ها خانواده وارد کرده است.

اما این وضعیت تصادفی نیست.  همه آنچه که امروز این چنین زندگی اکثریت مردم ایران را تحت فشار قرار داده است، ناشی از سیاست‌های رژیمی فاسد، سرکوبگر و ضد مردم است.  رژیمی غرق در بحران های تو در تو که بار بحرانهای خود را بر دوش مردم می‌اندازد. 

در چنین شرایطی است که محور اصلی اعتراضات در داخل کشور، مطالبات اقتصادی و معیشتی است. این اعتراضات، از دل واقعیت‌های تلخ زندگی روزمره برآمده است. اعتراض کارگران به عدم پرداخت ماه‌ها حقوق، تجمع بازنشستگان برای مستمری ناچیز چند برابر زیر خط فقر، اعتراض معلمان به حقوق پایین و وضعیت نابسامان مدارس، و فریاد خانواده‌هایی که دیگر توان پرداخت اجاره و خرج ضروری زندگی را ندارند.

در شرایط کنونی که طبقه کارگر و نسل آینده آن در خطر تباهی قرار گرفته است، فقط با به راه انداختن یک جنبش مطالباتی، که سرنگونی رژیم را در افق داشته باشد، می توان جلوی این تباهی را گرفت. این مطالبات، حق مسلم کارگران، معلمان، بیکاران، بازنشستگان و همهٔ زحمتکشان برای دفاع از نان، مسکن، آموزش، درمان و کرامت انسانی است. کارگران خواهان دستمزدی متناسب با هزینهٔ واقعی زندگی، مسکن مناسب، آموزش رایگان و باکیفیت برای همهٔ کودکان و دسترسی برابر به خدمات درمانی هستند. 

برای ایجاد یک جنبش نیرومند مطالباتی لازم است که مبارزات کنونی از حالت پراکندگی درآیند. لازم است مطالبات عاجل طبقه کارگر به امر همه کارگران شاغل و بیکار، زن و مرد و ماهر و غیرماهر در سطح سراسری قرار گیرد. تحقق این امر در گرو گسترش ارتباطات موجود در بین فعالین کارگری در ابعاد سراسری است. با حضور و دخالت فعال در مبارزات جاری کارگران، با تقویت روح همبستگی طبقاتی در این مبارزات و دستیابی به یک افق روشن می توان توازن قوای طبقاتی را به نفع کارگران تغییر داد و جنبش کارگری را در موقعیت مناسب تری برای سازمانیابی و دستیابی به خواست هایش قرار داد.