در روزهای اخیر شاهد تجمعات عظیمی در اصفهان و شهرکرد در اعتراض به خشک شدن زاینده رود و بحران آب در این منطقه بوده ایم ، اما نهتنها این تجمعات یک مطالبه خواهی ساده نیست بلکه ادامه ای بر اعتراضات دامنه دار و داستان دراز انقلابی جدید است که روز به روز آمدنش نزدیک تر می شود.
رژیم مرتجع اسلامی حاکم بر ایران و سیستم تحت کنترل آن ، هر روز جامعه ی تحت ستم طبقاتی ایران را با عملکرد کاملا آگاهانه ی خود استثمار می کند و آنچه اکنون در ایران اتفاق میافتد چپاول سیری ناپذیر منابع طبیعی ، ثروت عامه ی مردمی و ماحصل دسترنج کارگران و زحمت کشان توسط حاکمان ، نزدیکان و آقازاده هاست ، که باعث گردیده شکاف طبقاتی بزرگی بین خیل عظیم گرسنگان و تعداد اندک بورژواهای حاکمیتی و یا وابسته به آن ایجاد شود.
نتایج پژوهشها بویژه مطالعه موسسه عالی پژوهش نشان میدهد که در دوره سه ساله 96 تا 99، جمعیت زیر خط فقر بیش از «دو برابر» شده است.
بر اساس آمارهای موسسه عالی پژوهش، خط فقر طی سه سال گذشته، خصوصا در سال 99 به شدت اوج گرفته است.
در سال 97، حداقل دستمزد ماهانه در کشور 1.1 میلیون تومان برای هر خانوار (با متوسط 3.3 عضو) بود که این رقم در سال 99 به 1.9 میلیون تومان رسیده است.
این در حالی است که بر اساس ارزیابی موسسه عالی پژوهش، خط فقر در سال 97 بیش از 1.4 میلیون تومان بوده که در سال گذشته به 5.7 میلیون تومان اوج گرفته و امسال به 7.3 میلیون تومان رسیده است. برخی از گزارشها این رقم را تا 10 میلیون تومان ارزیابی کردهاند.
در این میان، گزارش جدید وزارت کار ایران که 30 مهر امسال منتشر شد نیز نشان میدهد که بیش از یک سوم جمعیت ایران در «فقر مطلق» زندگی میکنند.
ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی روز به روز با ترفندهایی جدید ، وعده و وعیدهای دروغین سعی در حفظ وضعیت موجود دارد اما نه تنها دست رژیم برای عامه ی مردم رو شده است بلکه به عینی می شود دید که تنها چیزی که در ایران برخلاف قول و شعار مسئولان رژیم در حال رشد است ، اعتیاد ، بیکاری ، فقر ، تن فروشی ، خودکشی ، کودکان کار ، خشونت علیه زنان و امثال آنست .
حال با در کنار هم گذاشتن این فاکتورها در میابیم که آب تنها خواسته ی مردم در اصفهان و شهرکرد نیست ، بلکه واضح است که مردم به ستوه آمده از سیستم و دیکتاتوری مرتجع رژیم ، آب را تنها بهانه ای برای حضور در خیابان و مبارزه با اساس و اصل رژیم و ستم تحمیل شده ناشی از آن میدانند .
همانگونه که در آبان 98 گران شدن بنزین ، بهانه ای شد که مردم بار دیگر صدای براندازی ، آزادیخواهی و برابری طلبی خود را به گوش سران رژیم برسانند .
آنچه که آبان را متمایزتر از دیگر خیزش های مردمی می کرد ، سراسری بودن اعتراضات و خشونت عریان و وحشیانه ی نیروهای سرکوبگر بر علیه مردم معترض بود.
بی پروای رژیم در کشتار مردم تنها ماهیت اصلی آنان را بار دیگر نمایان کرد. رژیمی با سابقه ای طولانی که در کشتار مخالفان خود در تمام دهه های حاکمیتش قاطع و بی پروا بوده است ؛ اما این کشتار نه تنها باعث ارعاب و ترس در دل مردم حق طلب و مبارز نشده است ، بلکه عریان بودن توحش رژیم بر مردم ، آن ها را راسخ تر و عزمشان بر سرنگونی این رژیم را جزم تر کرده است.
مردمی که آبان خونین 98 را دیدند ، اما بازهم ندای اعتراض سر میدهند و شعار ” مرگ بر خامنه ای ” و ” مرگ بر دیکتاتور ” در خیابان ها طنین انداز می کنند ، نوید پیروزیی است ، که شاید زودتر از تمام پیش بینی های کارشناسانه اتفاق بیافتد.
مردم اصفهان و شهرکرد و همه ی مردم ایران ، این را خوب میدانند که رژیم در حل مشکل زاینده رود و تمام مشکلات دیگر که خود مستقیم و یا غیر مستقیم مسبب آن است ، ناتوانست ؛ اما شعار حق طلبی سردادن و اتحاد پرولتر و مردم زحمت کش خواب را از چشمان حاکمان رژیم در تهران حرام کرده و لرزه بر پیکرشان انداخته است.
اینک با اطمینان می توان گفت که نت های خیزش سریالی و دامنه دار مردمی در ایران ، گامی کوتاه و سریع تر به خود گرفته و دیگر اعدام ، کشتار ، شکنجه و زندان نمی تواند سمفونی آزادیخواهی فرودستان و برابری طلبان ایران را متوقف سازد.
زانا سعیدزاده 28 نوامبر 2021