کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

به‌مناسبت چهل و دومین سالگرد حزب کمونیست ایران!

photo 2025 08 06 11 01 37

به‌مناسبت چهل و دومین سالگرد حزب کمونیست ایران!

بهرام رحمانی

سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران را به همه رفقایم در صفوف کومه‌له و همه کمونیست‌ها و کارگران ایران تبریک می‌گویم.

حزب کمونیست ایران در 11 شهریور سال 1362 تاسیس شد. این حزب بعد از چهار دهه فعالیت پیگیرانه، برای همان اهدافی مبارزه می کند که در بیانیه پایانی کنگره موسس آمده است :

حزب کمونیست ایران برای همان هدفی مبارزه می‌کند که کمونیست‌های انقلابی جهان از مانیفست کمونیست تا امروز برای دست‌یابی به آن قاطعانه جنگیده‌اند.

ده‌ها سال عملکرد مخرب رویزیونیسم و تاثیرات زیان‌بار آن بر جنبش کارگری و کمونیستی، حزب کمونیست، عصر ما را با شرایط عینی ویژەای روبه‌رو ساخت.

پیام کنگره موسس‌اش خطاب به کارگران ایران چنین گفت:

کدامیکازشماهنوزنمی‌داندکهراهنجاتماازاینهمهمشقتوتیرهبختی،ازاینهمهمحرومیتوبی‌حقوقیاتحادوهمبستگیماست؟کدامیکازشماهنوزنمی‌داندکهماکارگران،بدوناتحادوبدونقدرتمتشکومستقلخود،حتیدرفردایتودەای‌ترینقیام‌هاوبی‌رحمانه‌ترینتسویهحساب‌هاباحاکمانجباروستمگر،نصیبیجزآن‌چهامروزعایدمانشدهاستنخواهیمداشت؟بی‌شکرمزپیروزیمااتحادوهمبستگیماست .

حزب کمونیست ایران در دل مبارزه و نبردکنان متولد می‌شود. از کردستان انقلابی که سازمان کردستان حزب کمونیست ایران‌( کومەله)، رهبر یک جنبش توده‌ای و سازمانده یک جنبش انقلابی است، تا شهرهای سراسر ایران که فعالیت کمونیستی می‌باید در سیاه‌ترین شرایط اختناق و ترور پلیسی ادامه یابد، حزب ما برای سازماندهی صف متحد و مستقل طبقه کارگر ایران مبارزه می کند. حزب ما، حزب کارگران، حزب تهی‌دستان و محرومانی است که برای حکومت کارگری، الغای مالکیت خصوصی و برای سوسیالیسم مبارزه می‌کند.

42 سال پیش حزب کمونیست ایران در ادامه مبارزات پیگیرانه کومه‌له و برخی سازمان‌های دیگر، بر علیه افکار خردهبورژوایی جنبش چپ ایران، تشکیل شد. در آن دوران، رجعت به مارکس و انگلس و تاکید بر تئوری مارکسیسم، روش‌ها، سبک کار و سنت‌های فعالیت کمونیستی و تحزب‌یابی کارگران، کار چندان آسانی نبود. به خصوص جریان پرورس و تا حدودی مائوئیسم بر جنبش چپ ایران غالب بود. این هم کار کمونیستی را دشوار می‌کرد. اما فعالیت نسل جوان مبارزین کمونیست بر متن این تجارب و سنت‌ها در جریان بود و تداوم داشت. با این‌حال طبقه کارگر ایران در صحنه انقلاب ۵۷، زمینه مادی شکل‌گیری و رشد مارکسیسم انقلابی در ایران را فراهم آورده بود. حضور طبقه کارگر در انقلاب ۵۷ آن آگاه‌گری طبقاتی و زمینه مادی را فراهم آورد که کمونیست‌های انقلابی طرف تشکل طبقاتی خود را پیدا کنند.

در واقع تشکیل حزب کمونیست ایران، آن‌هم در شرایطی که جمهوری اسلامی به عنوان یک جریا ضدانقلابی بر جامعه حاکم شده بود و برخی از جریانات سیاسی چپ مانند رزمنداگن و پیکار از بین رفته بودند و بقیه سازمان‌های چپ نیز در ازوا و پراکندگی به سر می‌بردند، تشکل حزب کمونیست ایارن یک واقعه مهم تاریخی و جواب واقعی به خواست و آرزوی کمونیست‌های انقلابی بود.  تشکیل این حزب، نه تنها حاصل تلاش انقلابیون کمونیست‌هایی بود که در صفوف کومه‌له و اتحاد مبارزان کمونیست فعال بودند، حاصل تلاش کمونیست‌هایی است که در درون سازمان‌های پیکار، رزمندگان، وحدت انقلابی، رزم انقلابی و یا از چریک‌های فدایی جدا شده بودند نیز بود.

تشکیل حزب کمونیست ایران، جواب به یک ضرورت سیاسی- طبقاتی و تاریخی آن دوران بود. اهداف اصلی آن عبارت بودند از:

*سرنگونی جمهوری اسلامی: اصلی‌ترین هدف، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و پایان دادن به دیکتاتوری حاکم بود.

*برقراری جامعه سوسیالیستی: هدف بلندمدت حزب، ایجاد یک جامعه سوسیالیستی در ایران بود که در آن طبقات استثمارگر حذف شده و حقوق برابر برای همگان تضمین شود.

*رهبری مبارزات: این حزب تلاش می‌کرد رهبری مبارزات طبقاتی و مبارزات کارگری را در ایران بر عهده گیرد و مردم را برای رسیدن به اهداف سوسیالیستی سازماندهی کند.

*تامین حقوق کارگران و همه مجحرومان جامعه: یکی دیگر از اهداف مهم، تامین حقوق و منافع طبقه کارگر و سایر مزدبگیران و محرومان جامعه و بهبود شرایط زندگی آن‌ها بود.

یک پای اصلی تشکیل حزب کمونیست ایران، کومه‌له بود. تشکیلات کومه‌له حدود 56 سال قبل در پائیز سال 1348 فعالیت مخفیانه‌ خود را آغاز کرد و پس از 9 سال و چند ماه فعالیت مخفی، به دنبال جان‌باختن رفیق «محمد حسین کریمی» از بنیان‌گذاران کومه‌له که در گرماگرم قیام و خروش مردم ایران علیه رژیم شاه، در پیشاپیش صفوف مردم بپاخاسته و انقلابی شهر سقز در روز 23 بهمن در حمله به شهربانی این شهر هدف گلوله ماموران حکومت شاه قرار گرفت و در روز 26 بهمن با دلی آکنده از عشق به رهایی کارگران و محرومان جان‌باخت، فعالیت علنی خود را آغاز کرد.

این تشکیلات در طول 9 سال فعالیت مخفی‌اش با کم‌ترین امکانات تبلیغ وسیع و غیر مستقیم(شب نامه، اعلامیه و‌…) و هم‌چنین پس از انقلاب علنی به کار ترویجی و ارتباط مستقیم و ارگانیک، سازماندهی، تشکیلات مخفیعلنی و صدها کادر خوش نام و سازمانده در صفوف خود را برای موقعیت انقلابی آماده کرده بود. کومه‌له با صدها روشنفکر انقلابی در کردستان و دیگر شهرهای ایران‌(به خصوص تبریز، تهران و…)، ارتباط نزدیکی داشت شرایط امنی برای کمونیست‌ها به وجود آورده بود.

اما شهرهای دیگر ایران، چندان امن نبودند و در همه جا نیروهای ضدانقلابی وابسته به حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی، حضور پرنگی داشتند. در چنین شرایطی، طبیعی بود که حزب کمونیست ایران در کردستان نسبتا امن بود و با حضور هزاران پیشمرگ کومه‌له تشکیل شود.

نقاط قوت حزب کمونیست ایران:

سازماندهی تشکیلات فراگیر: حفظ و ارتقاء سازماندهی تشکیلات در سطح داخلی و بین‌المللی، به ویژه با تلاش برای ایجاد اتحادهای سیاسی.

سیاست‌های انترناسیونالیستی؛ در جهت تلاش برای وحدت سراسری ایران و در عین حال ترویج ایده‌های بین‌المللی کمونیسم.

ترجمه متون تاریخی کمونیستی و نقد کمونیسم روسی.

همین نقاط قوت سبب شد که حزب کمونیست ایران، از هر نظر به بزرگ‌ترین حزب کمونیست خاورمیانه تبدیل شود.

نقاط ضعف:

تضعیف پایگاه کارگری: کاهش قدرت نفوذ حزب در درون طبقه کارگر و سایر اقشار دیگر.

نقاط ضعف:

انشعابات پی در پی: انشعابات متعدد درونی که حزب و کومه‌له را تضعیف و نفوذ آن را کاهش داد.

پیچیدگی گاهش‌ها ملی در ایران به ویژع مناطق  کردستان.

دشواری در ایجاد اتحاد و همگرایی با سایر نیروهای چپ و دموکراتیک.

کومه‌له در جریان انقلاب سال 1357 به یک جریان اجتماعی تبدیل شد. تشکیل شوراها، شورای شهر سنندج و بنکه‌های محلات در دیگر شهرها و روستاهای کردستان، اعتصاب عمومی مردم شهر سنندج علیه حضور پاسداران در باشگاه افسران و مزاحمت‌هایشان، کوچ تاریخی مردم شهر مریوان در سال 1358، راهپیمایی اعتراضی مردم سقز و سنندج به سمت مریوان، جنبش مقاومت مسلحانه‌ توده‌ای، سلسله اقدامات انقلابی و مردمی بودند که هدفش تقویت جنبش کارگری و آزادی‌خواهی بود.

تشکیل اتحادیه‌ زنان، صندوق بیکاران، اتحادیه‌ کارگران، جمعیت دانش‌آموزی، جمعیت معلمان، جمعیت‌ها و کانون‌های انقلابی و دیگر ارگان‌های توده‌ای، از افدامت مهم دیگر کومه‌له بود. از سال‌ها قبل تقویت شده بود.

کاک فواد سلطانی، در رابطه با فعالیت‌های کومه‌، گفته است: «ما معتقدیم که هر گونه مبارزه با فرصت‌طلبان، مبارزه با دولت و هر چیز دیگر باید ابتدا بر پایه‌ توده‌ای بنیان شود. یعنی اگر ما پایگاه توده‌ای و مردمی داشته باشیم و چنان شد که توده‌ها از اهداف و آرمان‌هایمان دفاع کنند آن وقت می‌توانیم قرص و محکم مبارزه کنیم. می‌توانی اعلامیه صادر کنی، محکوم کنیولی مادام چنین وضعیتی بوجود نیاید به این می‌ماند که عده‌ای روشنفکر از راه دور (از اروپا) اعلامیه بدهند.»‌1

«اعلام مواضع ما در جزوه‌ای در سال 1350 بدون نام و تحت عنوان «چرا پراکنده‌ایم؟ چگونه متحد شویم؟» منتشر شد. از نظر رهنمود همان زمان این را اعلام کردیم که برای کار در میان توده‌ها بهترین راه شرکت در کار تولیدی و خلاصه رفتن به سمت زحمت‌کشان است. همین شد که بعدها مدتی این مسئله برایمان مطرح بود که عین همان را دوباره منتشر کنیم ولی حقیقتش این است که ما انتقادهایی به آن داریم. البته بعضی تضادهای درونی کومه‌له نیز باعث شد که این کار عقب بیافتد. غیر از آن نقایص درونی مسئله‌ دیگری که هست کلا اهمیت دادن به این مسئله که از قبل پایگاه توده‌ای داشته باشیم. تا به حال چندین بار و از قبل از زمانی که اعلام موجودیت کردیم به فکر افتادیم که این مواضع را اعلام کنیم. چند اشکال داشت. یکی این که می‌خواستیم خیلی مفصل این کار را انجام دهیم. این هم به تحقیق بیشتری احتیاج داشت. مخصوصا تجدید نظر و انتقاد از مواضعی که در گذشته وجود داشت. مقداری از مطلب تهیه شد. ولی کسانی که مسئول کار بودند به نوعی از زیر کار فرار کردند. نه اینکه عمدا فرار کنند، نه. آن‌ها دنبال کاری عملی می‌رفتند که واقعا دیگر نمی‌توانستند آن کار را انجام دهند. از این نظر ما مقداری متضرر شده‌ایم. منتهی به نظرم تا آنجایی که رفقای ما در میان توده‌ها کار کرده‌اند، واقعا ضرر نکرده‌اند. به عقیده‌ی من کار در میان توده‌ها در مجموع نفع داشته است.»‌2

«حقیقتش این است که در چند سال گذشته سازمان ما دچار بعضی ناهماهنگی های درونی شد. اصل کارها به همین برمی‌گردد. در واقع در طول مبارزات درونی سازمان دوره‌ای رکود پیش آمد. اینهم عبارت است از ضرباتی که سازمان خورد هم از طرف دشمن و هم در درون. باعث شد انحطاطی در کار پیش بیاید. یکی این‌که کار در میان روشنفکران به حداقل رسیده بود. شعار اینکه باید به صورت حرفه‌ای به میان توده‌ها برویم مطرح شد ولی مدت‌ها این کار صورت نمی‌گرفت. روز به روز این حرف تکرار می‌شد و انجام نمی‌گرفت. مخصوصا این انحراف در سطح رهبری وجود داشت. شعار رفتن به میان توده‌ها سر داده می‌شد، افراد ساده انجام می‌دادند ولی خودشان انجام نمی‌دادند. و همین باعث بروز انحطاط در درون سازمان شده بود. از لحاظ فعالیت تبلیغاتی، سیاسی و مبارزه‌ی درونی دچار انحطاط شده بودیم. بعضی از افراد رهبری برای مدتی اصلا فعالیت عملی و سیاسی را کنار گذاشته بودند و برای مردم سخن می‌گفتند. این انحطاط بعد از مدتی بالاخره به یک مبارزه‌ی درونی منجر شد و باید این مشی تغییر می‌کرد. با اینکە قبل از آن و مخصوصا در دوره‌ی حکومت شاه مطرح شده بود که باید بە صورت حرفه‌ای و تمام وقت (به کردی لێبڕاوانە) بە میان زحمتکشان برویم و اصلا تغییر موقعیت طبقاتی بدهیم. به لحاظ عملی بالاخره کاک محمد حسین کریمی دل به دریا زد‌(لێبڕا) و این کار را انجام داد و عده‌ی دیگری هم به همین شکل. ما به این نتیجه رسیدیم، البته من آن زمان در زندان بودم‌(کاک فواد از سال 1353 تا سال 1357 به مدت سه سال از ندان خود را در زندان قصر و یک سال آخر را در زندان سنندج حکومتپهلوی گذراند.) رفقا به این نتیجه می‌رسند که قبل از حل کردن مسئله‌ نشریه و فلان، اساسا تجدیدپذیر باشند. و این به کمک کار در میان زحمت‌کشان ممکن می‌شد. من هم بعد از آن‌که از زندان آزاد شدم عینا به این نتیجه رسیدم. با توجه به انحرافاتی که وجود داشت اگر ما از قبل با کار در میان توده‌ها و با مبارزه در میان توده‌ها خودمان را اصلاح نکنیم، هیچ کار دیگری فایده ندارد. و خود این مسئله تبدیل به برنامه‌ای برای ما شد که اساسا در سطوح مختلف ارزش و اهمیت زیادی به این کار عملی داده می‌شد. علت اصلی اینکه هر کدام از این کارها عقب افتاد، مسئله‌ی ارگان، مسئله‌ی اعلام مواضع واساسا به همین موضوع برمی‌گردد. ما تصمیم داریم این موضوع‌ها را به صورت مستقل مطرح کنیم، یعنی بررسی کنیم که انحراف‌ها کدام‌اند؟ البته مختصراً در یادنامه‌ی رفقا این مسائل را مطرح کردیم. جوهر اصلی مسئله به همین‌جا برمی‌گردد.

منتهی فقط این نبود. رخدادهای ایران و کردستان آن‌قدر وسیع و بزرگ بود آن‌قدر کار و امکانات زیاد بود حداقل در مورد سازمان ما، یکی از نقایص بزرگ و کمبودها، کمبود کادر بود. مخصوصا کادرهایی که زبان توده‌ها را بلد باشند و بتوانند به سازماندهی توده‌ای بپردازند. ما با چنین مشکل بزرگی روبرو شدیم. ریشه اصلی به انحرافات درونی برمی‌گردد که به‌نظر من روی هم رفته تغییرات خوبی ایجاد شده است. نمونه‌ی مشخص‌اش رفقایی که دچار انحطاط شده بودند به برکت رفتن به میان توده‌ها کاملا احیا شده‌اند و به یک عنصر انقلابی تبدیل شده‌اند. وقتی بعد از انحطاط دوره‌ی رشد و اعتلا شروع شد کار روی غلطک می‌افتد و خودبخود بقیه کارها راست و ریس می‌شود. برای پاسخ دادن به این سئوال که وقتی متوجه نقایص و کمبودها شدید چرا برای رفع و اصلاح‌اش عمل نکردید؟ مقدار زیادی ناشی از این است. مثلا برای نمونه در مورد شخص خودم می‌گویم. زمانی که از زندان آزاد شدم عقیده‌ی شخصی و برنامه‌ام این بود‌(البته هنوز انفجارهای انقلاب ایران رخ نداده بود) زمانی که بیرون آمدم نهایتا بعد از چند روزی به میان زحمت‌کشان می‌روم. همان کاری کاک محمد حسین و دیگر رفقا انجام دادند. منتهی در مقابل این وضعیت دیدم که وضعیت تازه‌ای به میان آمده است امکانات تازه‌ای بوجود آمده است. مخصوصا در زندان این مسئله برایم مطرح شده بود که باید به میان زحمت‌کشان بروم. می‌خواهم این کار را انجام بدهم، ولی ضرورت تشکیلاتی چیز دیگری را تحمیل می‌کند. این است که کم تا بیش برای اکثریت رفقا چنین مطرح شد که باید برای مبارزه با انحرافاتی که قبل از این وجود داشته است تک تک رفقا باید به میان توده‌ها بروند و به این فعالیت عملی مشغول شویم. این جنبه‌ای مثبت است که از جنبه‌ی منفی ناشی شده است. در واقع نقص‌هایی که ما امروز داریم شلاق دوره‌ی گذشته است، شلاق دوره‌ی انحطاط است.»‌3


رفیق فواد مصطفی سلطانی در جمله‌ مشهورش می‌گوید: «روزی که خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع می‌کند، روز رستاخیز سرخ زحمتکشان را نوید می‌دهد و آن روز، روز آب شدن برفهای ستم است. رفقا! خورشید را بجنبانیمکاک فواد در تابستان 1358 -1979، در پاسخ به سئوال رفقای مهاباد در مورد ضرورت تشکیل حزب کمونیست چنین می‌گوید: «حقیقتش این است که این مسئله به‌طور کلی در بین ما حل نشده است. یعنی دو نظر در بین ما وجود دارد. عقیده‌ شخصی من این است که اساسا باید حزب کمونیست ایران بوجود بیاید، منتهی حق مسلم مردم کردستان هم هست که حزب کمونیست کردستان را داشته باشند و این را تحولات و شرایط تاریخی تعیین می‌کند که حزب مستقل کمونیست کردستان را ایجاد کرد یا ایجاد نکرد. بستگی به تحولات مبارزه‌ی طبقه‌ کارگر در ایران دارد. اگر مبارزه‌ی مجموعه‌ی ایران اساسا به سمت وحدت برود الزامی است که حزب کمونیست ایران به‌وجود بیاید و این وظیفه‌ ماست که به این سمت حرکت کنیم، نه فقط در شعار بلکه به لحاظ عملی و مستقیما در صفوف طبقه کارگر ایران و به نفع این طبقه باید چنین کاری کرد.‌(حزب کمونیست ایران را تشکیل داد) این یکی از موضوعاتی است که در بین ما وجود دارد و باید به نوعی حل شود. این نظر من بود. نظر دیگری هم وجود دارد که فقط معتقد به حزب کمونیست ایران است.»‌4

چهار سال بعد از جان‌باختن کاک فواد یعنی در 11 اردیبهشت 1362 حزب کمونیست ایران در یک کنگره‌ موسس تشکیل شد.


رفیق جان‌باخته دکتر جعفر شفیعی که خود از کادرهای قدیمی کومه‌له و از رهبران اصلی حزب کمونیست ایران بود در پنجمین سالگرد تاسیس حزب چنین گفته است:

«حزبی کە دستاوردهای طبقە کارگر را بە قیمت اتحاد با لیبرال‌ها و چپ نماها بفروشد اساسا نمیتواند حتی ادعا کند چپ هم هست. حزبی کە از زاویە طبقاتی بە مسائل نگاە نکند نمی‌تواند کمونیست باشد چون یک حزب کمونیست باور عمیقی بە جایگاە طبقە کارگر و مسائل طبقاتی دارد. حزب کمونیست ایران با باور عمیق بە مارکسیسم انقلابی و تکیە بە هزاران کارگر آگاە وکمونیست و در تقابل با رویزیونیسم حاکم بر چپ ایران تشکیل شد

بزرگ‌داشت سالگرد تشکیل حزب کمونیست صرفا بزرگ‌داشت تشکیل یک حزب کمونیست نیست. بلکه به‌نظر من بزرگ‌داشت تلاش و مبارزه جدی برای تبدیل کردن کمونیسم به یک جریان اجتماعی کارگری و قدم برداشتن جدی برای فراهم آوردن ملزومات انقلاب سوسیالیستی است

حرف آخر من این است که حزبی نظیر حزب کمونیست ایران که چنین مبارزه تاریخی سرنوشت سازی را در دستور خود دارد دستاورد طبقه کارگر است. این دستاورد را باید حفظ کرد. هر کارگر پیشرو و انقلابی باید از آن دفاع کند؛ هر انسان آزادی‌خواه که خواهان رهائی است باید جدا از آن دفاع کند. این دستاورد را باید با دل و جان حفظ کرد!

زنده‌باد کمونیسم! زنده‌باد حزب کمونیست ایرانزنده‌باد طبقه کارگر

رفیق صدیق کمانگر از کادرهای با سابقه‌ کومه‌له و رهبران حزب کمونیست ایران دو روز قبل از جان‌باختن یعنی در 11 شهریورماه سال 1368 در مراسم بزرگ‌داشت آغاز هفتمین سال تاسیس حزب کمونیست ایران که در یکی از مقرات مرکزی کومه‌له برگزار شده بود سخنرانی کرده بود. متن سخنان وی در نشریه «پیام»، نشریه صدای انقلاب ایران(رادیو کومه‌له)، شماره 51 به تاریخ نیمه اول شهریور 1368 به چاپ رسیده است:

«کارگران ایران اکنون دیگر 6 سال است که صاحب حزب کمونیستی شده اند. تشکیل حزب کمونیست ایران که 6 سال قبل در چنین روزی اعلام گردید مژده‌ای بود برای کارگر ایرانی، مژده این‌که دیگر از این پس، آن ستاد انقلابی‌ای که می تواند و باید انقلاب اجتماعی سوسیالیستی طبقه کارگر را سازمان دهد و متحقق کند به‌وجود آمده است. به همین دلیل است که ما می گوییم بوجود آمدن و تشکیل حزب کمونیست ایران برای طبقه کارگر ایران یک دستاورد بود.

با تشکیل این حزب که خود محصول و نتیجه انکشاف و عمیق شدن مبارزه طبقاتی کارگران و قدرت نمایی این طبقه اجتماعی در جریان انقلاب 57 و ظهور مارکسیسم رادیکال و انقلابی در ایران بود دیگر طبقه کارگر ایران صاحب حزبی شد که در طول 6 سال که از تاسیس‌اش می گذرد در روشن کردن افق سوسیالیسم کارگری و بوجود آوردن صف مستقل کارگران سوسیالیست در درون جنبش کارگری ایران نقش موثری داشته است.

در کردستان نیز امروز دیگر کومه‌له بمثابه سازمان کردستان این حزب، نه تنها به محل امید و اعتماد زنان و مردان کارگر تبدیل شده است و در درون دلهای‌شان جا باز کرده است بلکه امروز دیگر در هر گوشه ای از کردستان -‌ در کارخانه و کارگاه و شرکت و کوره‌خانه و مزرعه و هرجایی که مبارزه ای کارگری براه بیافتد‌بی شک این مبارزه کارگری با نام کومه‌له گره خورده و کارگران کمونیست و مبارز حزب کمونیست و سازمان کردستانش را متعلق به خودشان می دانند، آنرا حزب خودشان می‌دانند، دوستش دارند و مانند مردمک چشم‌شان از آن مواظبت می‌کنند.

لازم است از همین‌جا خطاب به کارگران کمونیست و آن رفقای کارگری که رسما عضو حزب کمونیست ایران نیستند بگوییم:

رفقا!

این حزب، حزب شماست. این حزب تنها حزب کمونیستی است که در ایران و جهان پرچم کارگر را بلند کرده با نام کارگر تشکیل گردیده و برای بنیان گذاشتن حکومت کارگری مبارزه می‌کند. مبارزه این حزب تاکنون از مبارزه شما جدا نبوده بعد از این‌هم باید همین‌طور باشد. صفوف این حزب باید پر از شما باشد. این حزب، حزب شماست، بیایید و این حزب را در اختیار بگیرید و فتحش کنید. تنها با فتح این حزب و با تقویت صفوف این حزب و با در اختیار گرفتن این حزب برای پیش‌برد مبارزه امروز و فردایتان می‌توانید با مصیبت و فلاکت سرمایه‌داری مبارزه کنید. تنها با حزبی این‌چنین می‌توانید نظام ظالمانه سرمایه‌داری را ریشه کن کنید و پایه‌های حکومت سرخ کارگری را بر روی ویرانه‌های آن بنا نهید.

رفقا!

این حزب، حزب شماست فتحش کنید.

زنده‌باد آزادی، برابری، حکومت کارگری»

جا دارد در سالگرد حزب کمونیست ایران از رفیق غلام کشاورز یاد کنیم که در سفری به قبرس به عشق دیدار با مادرش، توسط تروریست‌های جمهوری اسلامی ترور شد و جان‌باخت.

رفیق غلام  کشاورز‌(بهمن جوادی)، در سال 1334 در روستای ناره‌ك از توابع شهرستان دوگنبدان متولد شد. در سنین نوجوانی با ادبیات اعتراضی آشنا شد و  به مبارزه سیاسی روی آورد. تشکیل یک محفل کوچک «اقدام انقلابی علیه وضع موجود» در سال‌های 52 و 53 اولین گام او در راهی بود که به آرمان‌خواهی والای کمونیستی و مشارکتش در بنیان‌گذاری حزب کمونیست ایران منجر شد. در سال 1354 و از همان اولین روزهای ورودش به دانشکده کشاورزی کرج، جای خود را در محفل دانشجویان انقلابی باز کرد. مجموعه فعالیت‌های سیاسی او و مشارکت در برپایی چندین اعتراض و اعتصاب دانشجویی که آخرین آن فراخواندن موفقیت آميز دانشجویان به پشتیبانی از خواست‌ها و اعتصاب کارگران جهان چیت تهران در اردیبهشت 1355بود، منجر به دستگیری و زندانی شدنش شد. رفیق غلام در زندان، جانانه مقاومت کرد. برای کسانی که در سلول‌های مجاور فریادش را می‌شنیدند و کشیده شدن تن مجروح و دردمندش را بر کف راهروها احساس می‌کردند، ندای «گفتم که نمیدانم»‌اش اعتماد به نفس، امید،  غرور انقلابی و توان مقاومت را دو چندان می‌کرد.

غلام با اوج‌گیری انقلاب سال 1357، همراه با هزارن اسیر دیگر از زندان آزاد شد. سخنرانی، تبلیغ و ترویج در  کارخانه‌ها در دانشگاه‌ها و در خیابان‌های پرشور انقلاب، مشارکت در تسخیر پادگان عشرت‌آباد، تشکیل محافل و کانون‌های آموزشیترویجی برای کارگران و جوانانغلام شبنه‌روز تلاش می‌کرد. اوایل زمستان 58، غلام همراه با گروهی از رفقا و هم‌فکرانش به «اتحاد مبارزان کمونیست» پیوست. به دنبال ضربه به تشکیلات و پیگرد پلیس، در زمستان سال 61 به مناطق آزاد کردستان رفت. در شهریور 62، از اعضای کنگره موسس حزب کمونیست ایران بود. پس از کنگره غلام به عضویت در کمیته سازمانده تشکیلات مخفی حزب برگزیده شد. در سال‌های بعد و تا هنگام جان‌باختنش مسئولیت‌های مختلفی در سطح رهبری بر عهده گرفت و هم‌زمان از صاحب نظران جدی و پیگیر در رهبری حزب  بود.

شبانگاه چهارم شهریور ماه سال 1368 رفیق غلام کشاورز، در حالی‌که برای دیدار بستگانش به قبرس رفته بود در شهر لارناکا مورد سوء‌قصد تروریست‌های جمهوری اسلامی قرار گرفت و ساعتی بعد در بیمارستان جان باخت.

حزب کمونیست زمانی به اهداف نهایی خود خواهد رسید که انقلاب کارگری در ایران رخ دهد و حزب کمونیست  ایران و هر حزب کمونیست دیگری در چنین شرایطی به اهداف خود دست پیدا می‌کند.

اما در این چهار دهه نه جنبش کارگری و نه جنبش‌های دیگری و نه هیچ حزب و سازمان اپوزیسیون به اهداف خود نرسیده‌اند. در چنین روندی حزب کمونیست ایران هم در چنین شرایطی فعالیت می‌کند.

در چنین شرایطی، یکی از موانع مهم عدم پیشرفت جنبش‌های اجتماعی و احزاب، و به همین منوال حزب کمونیست ایران و کومه‌له سرکوب و سانسور شدیدی است که جمهوری اسلامی با اعدام و ترور به جامعه ایران تحمیل کرده است.

اما فراموش نکنیم که وجود اختلاف‌نظر سیاسی، انشعاب‌ها، تفاوت در متدولوژی و وجود گرایشات مختلف سیاسی در درون حزب، واقعیت‌های غیرقابل انکاری هستند که حزب کمونیست‌ ایران با آن روبروست. اوضاع ایران و منطقه و جهان نیز بسیار پرآشوب است. به همین دلایل روشن و ساده است که کومەله و حزب کمونیست ایران هم دچار اختلاف سیاسی است. اساسی‌ترین گرایشی که در مغایرت با برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران و هم‌چنین برنامەکومەله برای حاکمیت انقلابی مردم کردستان‌(حاکمیت شورائی)، همواره وجود داشته و در مقاطعی نیز به انشعابات منجر شده است.

در این میان، تحلیل‌های متفاوت و تحریفات نیز در رابطه با اختلافات، دامن زده است. به‌نظرم ویژگی و فصل مشترک مباحث مورد اختلاف این است که، در مغایرت و یا تضاد با برنامه، استراتژی سیاسی حزب، مواضع و جهت‌گیری‌های رسمی و تاکنونی کومه‌له و حزب کمونیست قرار دارند. صاحبان اختلاف هراز گاهی، گوشه ای از اختلاف خود را مطرح نموده اند. در مقابل، ازطرف دیدگاه رسمی کومه له و حزب هم، مواضع آنها مورد نقد قرار گرفته است.

همگان می‌دانند که شرایط جامعه ما بسیار حساس است. به نظرم اولویت مهم کنونی برای حزب کمونیست ایران و کومه‌له، توجه ویژه به نیازهای مبارزه طبقاتی کارگران و سایر جنبش‌های اجتماعی است. اما مهم آن است که حزب صفوف خود را متحدتر و متشکل‌تر و آگاه‌گر کند. چرا که تا مشکل سیاسی درون تشکیلاتی حل نشود و جواب مناسب نگیرد، مبارزه سیاسی حزب در جامعه را محدودتر می‌کند. از سوی دیگر، ضرورت دارد که حزب به‌طور شفاف و ملموس مرزهای سیاسی-طبقاتی خود را با گرایشات رفرمیستی و ناسیونالیستی به ویژه در کردستان، ترسیم کند.

البته ناگفته نماند که در اهداف و برنامه حزب و کومه‌له به این مرزهای سیاسی-طبقاتی به‌طور شفاف تاکید گردیده است. اما سیاست‌های جاری ایران بسیار پیچیده است و حفظ این مرزها در هر شرایطی و در هر موضع‌گیری سیاسی، یک ضرورت است.

در چنین روندی، حزب باید اولویت خود را در تقویت اتحاد طبقاتی کارگران و سایر جنبش‌های آزادی‌خواه و حق‌طلب، قرار دهد.

بی‌تردید آموزش و آگاهی طبقاتی برای اعضای تشکیلات حزب و کومه‌له، بسیار ضروری است. هرچند که چنین آموزش‌های از قدیم تا به امروز ادامه دارد اما به نظر من با توجه به شرایط پیچیده امروزی باید آموزش و اگاهی طبقاتی را باز هم در اولویت قرار داد.

مفهوم آگاهی طبقاتی از کارهای کارل مارکس سرچشمه می‌گیرد. وی تاکید داشت که کارگران اگر می‌خواهند گرد هم آیند و طبقه سرمایه‌دار حاکم‌(بورژوازی) را سرنگون‌ کنند و کنترل ابزار تولید را به‌دستگیرند، بایستی خود را به چشم گروهی با منافع مشترک ببینند. گرچه مارکس اصطلاح «آگاهی طبقاتی» را به‌کار نبرد، میان «طبقه در خود»، یعنی جایی که کارگران فقط رابطه‌ای عادی با ابزار تولید دارند و «طبقه برای خود» یعنی جایی که در آن کارگران سازمان می‌یابند تا منافع طبقاتی مشترک‌شان را پیگیری کنند، تمایز قایل می‌شد.

 مارکس و فردریش انگلس در مانیفست کمونیست، با آگاه‌کردن کارگران از استثمارشدگی‌شان از سوی سرمایه‌داران سده نوزدهم، آن‌ها را تشویق به اتحاد کردند. سرمایه‌داران سده نوزدهم، کارگران را وامی‌داشتند که شرایط کاری بد، ساعت کار طولانی و دستمزد پایین را تاب آورند. دستمزدها به اندازه‌ای پایین بود که بسیاری از خانواده‌ها ناچار شدند کودکان‌شان را به منظور کمک به درآمد خانوار، سرکار بفرستند. مارکس و انگلس نوشتند که پرولترها دچار بیگانگی هستند.‌(هم بیگانگی از کار و هم بیگانگی از جهان به‌طور کلی) در مانیفست کمونیست، آمده است که طبقه‌های حاکم، به‌دلیل آن‌که کنترل نهادهای اجتماعی اصلی، مانند آموزش و دین را در دست دارند، می‌توانند ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی را به‌گونه‌ای شکل دهند که اعضای طبقۀ پرولتاریا، خودشان را بابت شوربختی‌هایشان مقصر بدانند. فردی که خودش را سرزنش کند، متوجه نمی‌شود که دیگران نیز همین مشکل را دارند و از یافتن راه‌حلی مشترک برای این مشکلات عاجز است؛ بنابراین، مارکس و انگلس برآن بودند که آگاهی از سرشت استثماری روزافزون سرمایه‌داری، آگاهی طبقاتی را گریزناپذیر می‌سازد و کارگران سراسر جهان را در سرنگون ساختن سرمایه‌داری یاری می‌کند.

در نتیجه ما باید اولویت را هم‌زمان بر حل مشکلات درون تشکیلاتی و راهکارهای سیاسی را در مقابل جامعه قرار دهد.

در پایان، جا دارد از هزاران عضو و هوادار کومه‌له و حزب کمونیست ایران یاد کنیم که در میدان مبارزه و یا در زندان‌ها جان باختند.

از صدیق کمانگر و غلام کشاورز یاد کنیم که با ترور جمهوری اسلامی، جان خود را از دست دادند.

از کاک فواد سلطانی یاد کنیم که بزرگ‌ترین آرزویش تشکیل حزب کمونیست ایران بود و یا کاک «محمد حسین کریمی» از بنیان‌گذاران کومه‌له یاد کنیم که قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران، در سنگ‌فرش‌های کردستان در مبارزاتی نابرابر جان باختند.

از همه مادران و پدران یاد کنیم با وجود این که فرزندان خود را در صفوف کومه‌له و حزب کمونیست ایران از دست دادند اما امروز به آرمان‌های کومه‌له و حزب کمونیست باور دارند و به خانواده‌های دادخواه معروف شده‌ند.

هم‌چنین، متاسفانه کومه‌له و حزب کمونیست ایران در دهه‌های اخیر دچار انشعاباتی شده است. بی‌تردید سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران برای همه‌شان بسیار خاطره‌انگیز و عزیز است. امیدوارم آن‌هایی که هنوز باورهای کمونیستی خود را حفظ کرده‌اند انگیزه به هم پیوستن و متحد شدن مجدد به همه‌شان دست دهد و به دلیل ضروریات تاریخی مبارزه سیاسیطبقاتی و موقعیت حساس کنونی ایران، باز هم در یک صف متحد مبارزه طبقاتی و کمونیستی خود را پیش ببرند. این خواست و آرزوی رفقای بسیاری است که به دلایل مختلف صفوف مبارزه سیاسی حزبی ترک کرده‌اند و یا انشعاب داده‌اند. هم‌چنین جنبش‌های اجتماعی امروز جامعه ایران، به‌معنای واقعی چنین اتحادی را طلب می‌کند. رابطه سازمان‌ها و احزاب سیاسی باید سیاسی باشد نه خصمانه. دشمن اصلی همه آزادی‌خواهان ایران جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل در عین حالی که هر جریانی مرز خود را حفظ می‌کند رورت مبارزه ایجاب می‌کند که با جریانات دیگر، بحث و نقد سیاسی داشته باشد. این‌جا بحث اتحاد همه باهم و یا همه گرایشات مختلف نیست، بلکه رابطه سیاسی خصمانه نباشد تا فضای سالم و سازنده‌ای برای نقد و بررسی سیاسی باز شود و روابطه خصمانه و قهرکردن‌ها کنار گذاشته شود.

در عین حال، جواب آگاهانه و عامدانه، به فراخوان به هم پیوستن و یا رابطه سیاسی دوستانه داشتن، به‌معنی بازکردن پرونده‌های گذشته نیست، بلکه کنار گذاشتن هرگونه تفرقه‌گرایی و دوری و خصومت و حرکت به‌سوی نزدیکی و رفاقت و دوستی و مهم‌تر از همه، تقویت مبارزه سیاسیطبقاتی علیه ستم و استثمار سرمایه‌داری و کلیت جمهوری اسلامی ایران است.

سه‌شنبه‌ یازده شهریور 1404-دوم سپتامبر 2025

منابع:

1. برگرفته از سخنان کاک فواد مصطفی سلطانی در تابستان 1358-1979، در مهاباد‌(فایل صوتی دوم، دقیقه 9)

2.  برگرفته از سخنان کاک فواد مصطفی سلطانی در تابستان 1358-1979، در مهاباد‌(فایل صوتی دوم، دقایق 32، 33، 34، 35)

3. برگرفته از سخنان کاک فواد مصطفی سلطانی در تابستان 1358-1979، در مهاباد‌(فایل صوتی دوم، دقایق 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59)

4. برگرفته از سخنان کاک فواد مصطفی سلطانی در تابستان 1358-1979، در مهاباد‌(فایل صوتی دوم، دقایق 1:05 و 1:14 و 1:17)