بهائیان ایران: قربانیان یک نسلکشی آرام
اخبار رسیده حاکی است که در موج تازهای از برخوردهای امنیتی با شهروندان بهائی، روز گذشته، ۷ تن از آنها در شهرهای تهران، ساری، شیراز و سمنان بازداشت شده اند. براساس این اخبار، فهیم آگاهی، متین آگاهی، هنگامه شریفی در تهران، ادیب رحمانی در ساری، نگار میثاقیان و شکیب فرزان در شیراز و ارمغان عنایتی در سمنان بازداشت شدند. همزمان منازل این شهروندان بهائی نیز مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفته است. داراییهای الکترونیکی و کتابهایشان را ضبط نمودند و آنها را در فضایی از رعب و وحشت به بازداشتگاهها بردند.
اکنون دیگر خبر اعمال اینگونه فشارها بر بهائیان ایران روزمره شده است. بازداشتهای اخیر تنها نمونهای دیگر از موج بیوقفه سرکوبی است که چهل و هفت سال است بر این اقلیت مذهبی تحمیل میشود. فشار بر بهائیان یکی از دردناکترین موضوعات حقوق بشری ایران معاصر است. در واقع آنچه در مورد بهائیان ایران رخ میدهد، یک نسلکشی تدریجی و ساختاری است. آنچه که در روزهای اخیر و در چند شهر رویداده اند، بخشی از سیاست سیستماتیک نابودی بهائیان است که جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست روی کار آمدنش در پیش گرفت. بازداشتهای اخیر نشان می دهد که این فاجعه هنوز ادامه دارد. طی سه سال اخیر، ۷۲ درصد از گزارشهای مربوط به نقض حقوق اقلیتهای مذهبی در ایران، به بهائیان مربوط بوده است. این رقم نشاندهنده هدفمندی و شدت فشاری است که بر این جامعه وارد میشود.
چرا بهائیان؟ زیرا آئین بهائی در ایران به عنوان «دین رسمی» به رسمیت شناخته نشده است. این عدم به رسمیت شناختن، دریچهای باز کرده است برای هر نوع ستم: از محروم کردن کودکان از تحصیل گرفته تا مصادره خانه و کسب و کار، از زندانی کردن زن و مرد و حتی کودکان گرفته تا تخریب اماکن مقدس، از جدا کردن قبرستانها گرفته تا شکستن سنگ قبرها. آنچه جمهوری اسلامی در مورد بهائیان انجام میدهد، فراتر از سرکوب معمول است و ماهیت نسلکشانه دارد. اما جنبه سیاسی این فشارها را نیز نباید فراموش کرد. حکومتهای استبدادی همیشه به «دشمن داخلی» برای انسجامبخشی و سرکوب نیاز دارند. بهائیان این نقش را ایفا میکنند:بهعنوان عامل خارجی معرفی میشوند، به این بهانه که مرکز جهانی بهائیت در اسرائیل است متهم به جاسوسی میشوند. در عین حال فشار بر بهائیان مانند بسیاری دیگر از سیاستهای رژیم با هدف مرعوب ساختن مردم و دامن زدن به اختلافات مذهبی و در عین حال مرعوب کردن اکثریت مردم است.
این سیاست، هدف نابودی فیزیکی و فرهنگی بهائیان را دنبال میکند. دانشآموزان بهائی از مدرسه اخراج میشوند، دانشجویان از ورود به دانشگاه محروم میمانند، این یعنی محروم کردن یک نسل کامل از آینده، کارمندان از هر شغل حکومتی و خصوصی اخراج میگردند، و در نهایت به مهاجرت اجباری وادار میشوند. این سیاست همان است که آلمان نازی علیه یهودیان، کولیها و سوسیالیستها به کار گرفت. همان است که داعش علیه ایزدیهای شنگال اعمال کرد. نام آن نسلکشی است، تفاوت تنها در این است که داعش این کار را در چند ماه انجام داد. جمهوری اسلامی همین کار را تدریجیتر در ۴۷ سال انجام میدهد.
سکوت در برابر نسلکشی، همدستی با آن است. فردا در مقابل تاریخ و نسلهای آینده، چیزی جز شرمساری عاید کسانی نخواهد شد که در برابر این جنایات خاموش ماندند. یکی از افتخارات مردم کردستان، همزیستی مسالمتآمیز همه ادیان و مذاهب، از جمله پذیرش بهائیان بوده است. کردستان هنوز یکی از معدود مناطقی است که در آن بهائیان با آغوش باز پذیرفته شده و دین، امر خصوصی افراد تلقی میشود. این الگویست که باید در سراسر ایران گسترش یابد.
باید بدون هیچ اگر و امایی، از حقوق انسانی بهائیان دفاع کرد. بهائیان و پیروان هر دین و مذهبی، هر باور و اعتقادی، باید بتوانند در آزادی و امنیت زندگی کنند. جان و مال آنها باید از هرگونه تعرض حکومتی یا خشونت گروههای اراذل در امان باشد. دفاع بیقید و شرط از حقوق انسانی بهائیان یعنی:نباید گفت «من با آئین بهائی موافق نیستم اما نباید حقوق بشر را مشروط به عقیده کرد» بلکه باید گفت: «هر انسانی حق دارد به هر چیزی که میخواهد باور داشته باشد.»
لازم است خواستار بازگرداندن خانه و اموال مصادرهشده بهائیان شویم. تعرض و خشونت علیه بهائیان باید فوراً متوقف شود. همه کسانی که علیه بهائیان نفرتپراکنی می کنند، شناسائی و باید محاکمه و مجازات شوند.
دفاع از بهائیان، دفاع از انسانیت است. دفاع از آنها، دفاع از آزادی و حقوق همه ماست. این وظیفهای است اخلاقی که نمیتوان آن را به تعویق انداخت. دفاع از بهائیان، دفاع از حقوق بشر است. دفاع از آزادی دین و بیدینی است. دفاع از جدایی دین از دولت است.
جدایی کامل دین از دولت، نبود دین رسمی، جدایی دین از آموزش و پرورش، آزادی دین و مهمتر از همه آزادی بیدینی، قطع هرگونه کمک مالی دولتی به نهادهای مذهبی و مالیات گرفتن از منابع تجاری این نهادها، شرط لازم پایان دادن به فجایعی است که علیه بهائیان و دیگر اقلیتهای مذهبی در جریان است.