شمس الدین امانتی
اوضاع سياسي كردستان بعد از قيام ۱۷شهریور ۵۷، با توجه به حضور سازمانهاي انقلابي بویژه کۆمه له، همگام با شرکت فعال مردم مبارز و نيروي مسلح سازمان يافته آنها در سطح جامعه، توازن قوا را به سمتی کشاند که در آن مردم انقلابي کردستان با فداکاری، از خودگذشتگی و تحمل تلفات سنگين جانى و مالى، کردستان را به منطقه اى امن و سنگر تداوم انقلاب نافرجام مردم ایران تبديل کنند تا در فضائى بدور از وحشت و ارعاب از رژيم جمهوری اسلامى نه تنها انقلابیون کردستان، بلکه جمعى ازمخالفين رژیم و انقلابيون ساير شهرهاي ايران نيز توانستند در اين فضا چه در تشکل هاى کارگرى، زنان، معلمان، نهادها و جمعيت هاى مبارز و آزاديخواه و چه به صورت منفردين کمونيست و انقلابي در امنیت کامل به مبارزه خود بر عليه کليت رژيم جمهورى اسلامى ادامه دهند.
مردم انقلابى کردستان در اين پروسۀ دشوار به رهبرى کومه له، عملآ توانستند عدم حضور فعال طبقۀ کارگر آگاه و متشکل در نهادهای حزبی و توده ای خود در بعد سراسری را در اين برهه حساس زمانى در کردستان جبران کنند. لازم به ذکر است عدم حضور طیف وسیعی از رهبران کارگری در فضاى غير دموکراتيک و خفقان رژيم پهلوي و ادامه آن در جريان حاکميت سياه رژيم جمهوری اسلامى قابل درک و توضيح است.
واضح است که مبارزه براى سرنگونى نظام سرمايه داري نه تنها در ايران و کردستان، بلکه در هيچ يک از كشورهاي سرمايه داري بدون رهبري و حضور فعال طبقه کارگر آگاه و متشکل در سازمانهای حزبی و توده ای خود به پيروز قطعى نخواهد رسيد.
اما این مبارزه و پیروزی هم بدون حمایت دیگر اقشار زحمتکش و متحدین طبقه کارگر در بطن مبارزه روزانه و جاری ممکن نخواهد بود.
در میان متحدیدن طبقه کارگر در هدایت جامعه به سوی انقلاب سوسیالیستی، معلمان که کار فکری خود را می فروشند و از طریق آن امرار معاش میکنند و دانش آموزان و دانشجویان که اکثریت عظیم آنان فرزندان کارگران و استثمار شدگان هستند و خود بخشی از نان آوران خانواده به حساب می آیند، از وضعیت و موقعیت ویژه ای در مبارزه علیه ستم و بی عدالتی و برای کسب آزادی و برابری برخوردارند.
این قشر جدا از شور دوران جوانی، پتانسیل عظیمی در بطن خود دارند که در صورت آگاهی، سازماندهی و به ویژه مبارزه همسو و متحدانه با طبقه کارگر و کمونیستها، میتوانند تحولات عظیم اجتماعی سریعتر و کم هزینه تر به ثمر برسانند.
به عرصه هائى از حداقل مطالبات طبقاتي و همبستگى مبارزاتى در اين روند اشاره خواهيم کرد.
سنندج -۱۱ / ۵ / ۵۹، در اين روز ٩ نفر از مبارزين اسير در يكي از زندانهاي سنندج بوسيله جلادان رژيم جمهوری اسلامی تيرباران شدند. بعنوان اعتراض به اعدام اين ٩ نفر سه روز مغازه هاي شهر سنندج بسته شد.
فرزاد کمانگر معلم آگاه و انقلابى دبستانهاى کردستان اين همبستگى طبقاتى را چنين توضيح ميدهد:
«بگذاريد قلبم در سينه كسى بتپد، مهم نيست با چه زباني صحبت كند يا رنگ پوستش چه باشد فقط كودك كارگرى باشد تا زبرى دستان پينه بسته پدرش، شراره طغيان دوباره در برابر نابرابري ها را در قلبم زنده نگه دارد.»
در ادامه اين همبستگى و بعد از ٣ دهه مردم انقلابي کردستان و شهرهای همجوار آن بار ديگر به فراخوان کومه له (سازمان کردستان حزب کمونيست ايران) و با پشتيبانى سازمانهاى سياسى و انقلابيون چپ و آزاديخواه در اعتراض به اعدام دسته جمعى، فرزاد کمانگر و ٤ زندانی سیاسی دیگر در زندانهاي رژيم جمهوری اسلامى در روز ٢٣ ارديبهشت ٨٩، اعتصاب عمومي کردند. مردم آزاديخواه و برابري طلب کردستان و شهر هاي همجوار آن با اين تصميم انقلابي و پيروزمند خود به اين روند اعتراضی حقانيت، اعتبار و اتوريتۀ قابل اتکایی به جنبش انقلابي مردم کردستان بخشيدند و در یک رفراندم، آشکار و علنی دست رد به سینه جمهوری اسلامی زدند و “نه”بزرگ دیگری در تاریخ مبارزات خود علیه آن به ثبت رساندند.
سنندج – در تاریخ ۱۰ / ۷ / ۵۸، فارغ التحصیلان دبیرستان یا به عبارت دیگر ديپلم هاى «بيكار» سنندج در استاندارى متحصن شدند كه از طرف پاسداران و نيرو هاى محلى وابسته به آنها مورد حمله قرار گرفتند. این تعداد از”دیپلم ها”چند روز بعد در اداره آموزش و پرورش متحصن شدند كه در اينجا نيز پاسداران در تاريخ ۱۷ / ۷ / ۵۸، به آنها یورش برده و تعدادی از آنان را زخمى و چند نفر دیگر را دستگیر کردند و اداره آموزش و پرورش سنندح را بستند. (برگرفته از خبرنامه کومه له)
اکنون نیز بعد از ۴ دهه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، در اعتراض به بازداشت و کشته شدن تعدادی از دانش آموزان در اعتراضات اخیر خواهان تحصن در روزهای یکشنبه و دوشنبه (اول و دوم آبان) شده بودند که در اغلب مدارس شهر های کردستان (سقز، سنندج، کامیاران، مریوان و ….. .) معلمان در اعتراض به وضع موجود اعتصاب کردند و در هماهنگی با این فراخوان از حضور در کلاس های درس خودداری کردند.
انقلاب شکوهمندی که از شش هفته قبل در سراسر ایران آغاز شده خیزشی توده ای و اجتماعی است که در اغلب کشورهای دنیا از جمله در برلین با شرکت صد هزار نفر مورد پشتیبانی قرار گرفته و به صورت یک طوفان در آمده است. این طوفان اوضاع سياسي كردستان و ایران را بعد از قيام ۱۷شهریور ۵۷، به کلی دگرگون کرده و خواهد کرد.
این روند امیدواری به پیروزی، بر کلیت نظام ارتجاعی – مذهبی حاکم بر ایران را تسهیل خواهد کرد و در پروسه این مبارزات نه تنها تشکلهای واقعی شکل خواهند گرفت بلکه رهبران آگاه خود را نیز پرورده خواهد کرد.