کانی کرم پور
به مناسبت 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان
“در روز 25 نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. “جرم” این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود 21 .سال بعد، یعنی در سال 1981، در همایشی که در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید. سال 1999 سازمان ملل نیز 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.”
اکنون و پس از 62 سال خواهران میرابل در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی به پا خواسته اند برای سرنگونی دیکتاتوری دیگر، که اساس آن بر زن ستیزی و مردسالاری پایه گذاری شده است. حاکمیتی که از روز اول بر سرکارآمدنش تا به امروز انواع و اقسام خشونت ها را بر مردم ایران و در راس آن زنان مبارز به شیوه های مختلف اعمال و پایه ای ترین حقوق آنان را پایمال کرده است.
خواهران و زنانی که در طول 43 سال گذشته مدام و به شیوه های مختلف علیه این ارتجاع جنگیده اند. در این جنگ نابرابر هزاران کشته، هزاران زخمی و هزاران زندانی داده اند.
در طول سه ماه گذشته میلیون ها زن، میلیون ها زنی که خواهران میرابل را در قلب هایشان همراه دارند در خیابان های ایران با دستانی خالی، در مقابل رژیمی تا بن دندان مسلح ایستاده اند و با شعار ” زن زندگی آزادی” چشم همه جهانیان را خیره کرده و همراهی و حمایت نه تنها مردم ایران بلکه جهانیان را برانگیخته اند.
قیام ژینا بر بستر 43 سال بی حقوقی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در رژیم جمهوری اسلامی به زنان تحمیل شده، آغاز شد. قیامی با ستم ملی، مذهبی، جنسی و جنسیتی که همه در یک تقاطع قرار گرفته اند. قیامی برعلیه تمام خشونت های سازمان یافته و دولتی که در ایران تحت حاکمیت این رژیم روزانه و مداوم به کار گرفته می شود.
قیامی که زنان در همه صحنه های آن حضور دارند و پیشقراولان آن هستند. امروز در ایران، روند برابری و آزادی آغاز شده و ما زنانی را می بینیم که تحت هیچ شرایطی به عقب برنمی گردند و تن به خواسته های رژیم ارتجاعی نخواهند سپرد.
این زنان هستند که در صف اول سرود برابری سر می دهند. زنانی که خواهان براندازی دیکتاتور هستند. زنانی که خواهان آزادی هستند و همزمان خواسته ها و مطالبات خود را عملی می کنند. زنانی که حکومت را با همه ارکان های نگهدارنده اش از جمله مذهب پایه ی اصلی و به درازای تاریخ را زیر سوال برده و آن را به یک چالش، به یک جنگ کشانده اند. زنانی که با هر حرکتی، با هر تاکتیکی و در هر شکلی از این رویارویی خواهان سرنگونی هستند.
زنانی که ساختارشکن هستند. زنانی که سرشار از آگاهی هستند. آگاهی که ستم جنسیتی و نابرابری زن و مرد که در تاریخی طولانی وجود داشته را همراه و همگام و باحمایت مردان آگاه فریاد می کشند و خواهان رفع هر گونه ستم و تبعیض هستند. آنچه که ما در ایران امروز می بینیم در طول تاریخ بی سابقه بوده است. زنان و مردان انقلابی با شعار آزادی به میدان آمدهاند، با شعار “زن زندگی آزادی” که از کردستان سر داده شد و اندکی بعد در تهران به گوش رسید و امروز از مرزها فراتر رفته و در تمام خیابان های جهان فریاد کشیده می شود. شعاری امید بخش و پرتوان. شعاری که نه تنها برای ایران بلکه برای تمام جهان بشارت رهایی و برابری ست. بشارت زندگی و آزادی. شعاری که بیانگر خواستن و نخواستن است. مطالباتی که وجود دارند و باید به آنها رسید. شعاری که تمام طبقات و تمام جهان را به دور خود جمع کرده و نوید زندگی را می دهد.
اینک در خیابان ما شاهد نوعی حاکمیت مردمی هستیم. نیرویی که برای زندگی ارزش قائل است و زندگی را در تمامی خود برای همه افراد جامعه می خواهد.
نیرویی که زنان در راس آنند، زنانی که در طول 43 سال گذشته نه تنها مقاومت و مبارزه کرده بلکه خود را تقویت و همزمان پیشرفت داده اند و اکنون تنها در زایش و قدرت باروری خلاصه نمی شوند بلکه به عنوان رهبر و سازمانده تعریف می شوند. زنانی که در حال پیشروی و در مقابل، نابرابرای که در حال عقب نشینی ست.
آنچه زنان ایران در جریان این انقلاب نوین رقم زدند تا همین اکنون هم به رغم تمام سرکوب های خشونت بار و خونین، به رغم جانباختن صدها تن، زن و مرد و جوان و کودک، به دست آورده اند بسیار ستودنی ست و به آسانی هرگز قابل بازپس گیری نیست. دست آوردهایی که همه ارکان رژیم را به لرزه در آورده و پایه های اصلی آن در حال فروریختن هستند، از جمله مردسالاری و مذهب.
زنانی که حجاب را از سر برداشته و با رقص و پایکوبی این نماد بردگی را در ملاعام به آتش کشیدند. اگر حجاب اجباری و تحمیل آن، یکی از جلوهای سلطه سیستماتیک بر بدن زن و سلب آزادی، حتی آزادی اندیشه او بود اکنون با جشن روسری سوزان در خیابان ها و معابر عمومی این مظهر ایدئولوژیک رژیم و پایه ارتجاع آن در حال فروریختن است و هرگز به استحکام سابق باز نخواهد گشت.
مناسبات مرد – پدرسالاری تنیده در تاروپود جامعه از خانواده تا سیستم و فرهنگ حاکم گرفته تا قوانین ضد زن، اکنون دیگر می رود که به گور سپرده شود و زن به عنوان یک انسان کامل و برابر در همه شئونات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود.
و بوی خوش زندگی عاری از ستم و استثمار، عاری از خشونت و تحقیر و سرشار از آزادی و برابری و رفاه شنیده می شود. بویی که هرگز در مشام مردم ایران بازپس گرفته نمی شود. بوی رهایی و آزادی.
رژیم نه تنها به عنوان یک قدرت سیستماتیک، گسترش دهنده خشونت علیه زنان است بلکه در سرکوب انقلابی که در جریان است برعلیه زنان از انواع خشونت عریان استفاده می کند. خشونت هایی که تنها بخشی از آن جسمی و لفظی ست. با سابقه ای که ما از تاریخچه این رژیم می دانیم بخش بزرگی از خشونت برعلیه زندانیان سیاسی و معترضان بازداشت شده چه در دهه شصت، چه در دهه هشتاد و چه اکنون خشونت و تجاوز جنسی برعلیه آنان است که بیشترین قربانیان آن زنان می باشند. خبرگزاری سی ان ان در یک افشاگری از راز وقوع تجاوزهای متعدد به دختران بازداشتی وقایع اخیر در ایران پرده برداشت و همانطور که اشاره شد وقوع همچین جنایاتی برعلیه زندانیان علل الخصوص زنان در زندان های جمهوری اسلامی دارای سابقه طولانی است. امروز در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی روزانه ما شاهد انوع اقسام خشونت ها هستیم و روزانه زنان، جوانان و کودکان با از جمله شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر در این انقلاب جانشان را از دست می دهند. جنایتی که قابل بخشش نیست و هرگز از یادها نخواهد رفت.
حال قدرت پوشالی حکومت جمهوری اسلامی با حمله تمام قد زنان به ابزار سرکوب حجاب، سست تر از لانه عنکبوت شده است و همه ارکان رژیم در حال فروپاشی ست در آینده ای نزدیک شاهد سرنگونی این رژیم و بنیان نهادن حکومتی عاری از ظلم و ستم و نابرابری و سرشار از آزادی و رفاه خواهیم بود.
امسال و در چنین شرایطی، 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان و یاد خواهران میرابل، مهسا، نیکا، حنانه، غزاله، نسرین، سارینا و همه عزیزانی که در راه آزادی و برابری جانباخته اند را گرامی می داریم.
گرامی باد 25 نوامبر
پیروز باد انقلاب نوین ایران