کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

برای احساس آرامش برای خورشید پس از شب های طولانی برای زن زندگی آزادی

156776750

الهام فتحی فعال حقوق زنان

تاثیر اعتصاب سراسری یا عمومی شهروندان معترض به حاکمیت جمهوری اسلامی چیست؟

برپایه معنی لغوی واژه تحصن:اعتصاب توقف موقت و هدفمند کار توسط گروهی از مردم به منظور بیان اعتراض یا تحمیل یک تقاضا است.در اعتصاب معمولا اقدامی اعتراضی علیه کارفرمایان انجام می‌گیرد.به‌بیان دیگر اعتصاب یعنی دست از کار کشیدن کارگران یا همه کارکنان و کارگزاران یک واحد اقتصادی یا دستگاه اداری و خدماتی برای دریافت حقوق یا دستمزد بیشتر یا امتیازات شغلی بیشتر از کارفرما یا دولت که از مطالبات آن توده های شغلی محسوب می‌شود.اما الان سوال اینجاست که تاثیر اعتصاب سراسری یا عمومی شهروندان معترض به حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی چیست؟ اعتصاب‌ سراسری شهروندان میتواند در روند انقلابزن،زندگی،آزادینقش مهمی ایفا کند.درخواست اصلی اعتصاب‌کنندگان،سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که طی چهار دهه حاکمیت پر از ننگین و جنایات خود از هیچ گونه ابزار سرکوبی علیه معترضان و دیگر اقشار جامعه دریغ نکرده است.

به این نوع از اعتصاب سراسری مردم که شامل اقشار مختلف جامعه از جمله:کارگران، معلمان و انجمن صنفی و فرهنگیان، دانش آموزان و دانشجویان، کاسبکاران و مغازه داران، خانواده های دادخواه جانباختگان، مدافعان حقوق بشر، زندانیان ومی‌شود،اعتصاب سیاسی گفته می‌شود زیرا آنان با تحصن و دست از کار کشیدن به نوعی مخالفت،خشم و انزجار خود را با سیستم موجود حاکمیت در ایران ابراز می کنند و خواهان سرنگونی حاکمیت ضد حقوق انسانی و تغییر سیاسی بنیادین هستند.همچنین این مطالبات سیاسی متشکل از مجموعه زیادی از درخواست های اجتماعی و سیاسی از سوی اقشار مختلف جامعه و فعالین مختلف در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، قومی، مذهبی واست که جمهوری اسلامی طی چهار دهه حاکمیت خود با پایمال کردن حق و حقوق انسان ها از کودکان، زنان، مردان در رده های سنی مختلف نوجوانان، جوانان، بزرگسالان وچهره واقعی جنایت و فساد خود را به نمایش گذاشته است.

اعتصابی که جنبه سیاسی داشته باشد برای تضعیف حکومت یا سرنگونی نظام حاکم است که معمولا سران آن نظام  و مقامات جکومتی آن را عملی مجرمانه می‌شمارند؛اما در واقع این حق قانونی مردم تحت فشار و زیر ستم آن حکومت است که مردم را به آستانه جنبش های اعتراضی یا انقلاب و براندازی سیاسی و دگرگونی اجتماعی سوق می دهد.

منشأ این اعتراضات،وجود مشکلات و معضلات و عدم پاسخگویی و رسیدگی به خواسته‌های اقشار مختلف مردم جامعه از سوی سران حکومت است که در خیابان یا محل کار آنها به صورت تجمع‌های مسالمت‌آمیز و اعتراض و اعتصاب علیه رژیم کنونی انجام می‌شوند.

از سوی دیگر در کنار این حرکت های اعتراضی و جدا از اعتصاب سیاسی،نوعی دیگر اعتصاب یا امتناع از خوردن غذا نیز وجود دارد که به اعتصاب غذای خشک و تر تقسیم  که بیشتر از سوی فعالان در بند این رژیم در بازداشتگاه ها یا زندان ها دیده می‌شود.شایان ذکر است که آنها روش هایی برای بیان خواسته و مقاومت بدون خشونت است که اعتصاب‌کننده برای به دست آوردن خواسته خود یا رسیدگی به حقی که پایمال شده،به‌طور داوطلبانه از خوردن یا نوشیدن پرهیز می‌کند.

این نوع اعتصاب همانطوری که بیان شد بیشتر توسط زندانیان در بند یا زندان های خانگی انجام می‌شود که آثار مخربی بر بدن و سلامت فرد اعتصاب کننده دارد.یکی از برجسته ترین تحصن ها در روزهای اخیر،اعتصاب مداوم کارگران و اعتراض سکوهای نفتی در جنوب کشور،دست از کار کشیدن کادر درمان و پرستاران در بیمارستان های مختلف و اعتصاب زندانیان و پیوستن آنان به کارزار سه‌شنبه های نه به اعدام در بیدادگاه های ایران است.گفته می شود که زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی ودر روز سه شنبه هفته گذشته مورخ ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳ شمسی در بیش از ۳۰ زندان و در پنجاه و یکمین هفته اعتصاب خود،تأیید حکم ناروای اعدام زندانیان سیاسی از جمله:مجاهد کورکور،پخشان عزیزی و دو عضو کارزار مهدی حسنی و بهروز احسانی را به‌ شدت محکوم و اعلام کردند برای لغو اعدام در ایران و ریشه‌کن کردن این احکام قرون وسطایی از هر امکانی استفاده خواهند کرد.

همچنین با اوج‌گیری بحران‌های کلان اقتصادی،فرهنگی و سیاسی در ایران،حکومت به دلیل فساد و ناکارآمدی ساختاری و سیستماتیک به بن‌بست رسیده و توانایی حل این بحران‌ها را ندارد و از همین رو هر روز اعتراضات از سوی اقشار مختلف در کشور گسترده تر میشود.تحصن زندانیان و اعتصاب عمومی میتواند قساوت و امکانات نیروی انتظامی،نیرو های ضد شورش،گارد ویژه و لباس شخصی را بی استفاده بگذارد و دست مقامات رژیم را از سرکوب تا حدی کوتاه کرد.

همان گونه رزا لوکزامبورگ تاکید داشت اعتصابی می‌تواند پیروزمندانه باشد که تا جایی پیش رود که یک انقلاب بتواند حکومت را در هم بکوبد و خواسته‌های سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشد و به واقعیت تبدیل شود.همچنین وی اشاره داشت که ممکن است چشم‌انداز انقلاب و اعتصابات عمومی برای اکثریت کارگران که نبردهایی در مقیاس کوچک را در محل کارشان پیش می‌برند،دست‌نیافتنی به نظر برسد اما حتی کوچک‌ترین اعتصابات،اعتماد به‌ نفس آن‌ها را بالا می‌برد و رایزنی میان کارگران و اتحادشان،احتمال پیروزی را افزایش می‌دهد.رزا لوکزامبورگ همچنین بر نقش اساسی کارگران در دستیابی به آزادی‌ خودشان تاکید داشت و باور داشت که حاکمان،آزادی را دودستی تقدیم نمی‌کنند و کارگران باید از طریق اعتصابات پیاپی و مبارزه وحدت یافته برای آن بجنگند.طرح این سوال که اعتصاب عمومی در شهرهای کردستان و ایران چه تاثیری دارد و بر پایه چه هدفی سازمان داده می‌شود،خالی از لطف نیست؟

بنا بر اسناد افشاء شده توسط شورای ملی مقاومت ایران،بیش از پنج هزار زندانی در ایران زیر حکم اعدام قرار دارند.این محکومیت‌ها هر چند به‌ بهانه‌های مختلف و اتهامات واهی صورت می‌گیرد اما از آن‌جا که انگیزه اصلی آن حفظ رژیم آخوندی است،اعدام‌های سیاسی محسوب می‌شود.همان گونه که گزارش سازمان حقوق بشر ایران طی روزهای آخر سال ۲۰۲۴ میلادی اعلام کرده اند،این سال بالاترین رقم اعدام سالانه زنان در ایران را به خود اختصاص داده است.در این سال دستکم ۳۱ زن در زندان های رژیم اعدام شدند و به گفته سازمان حقوق بشر این تعداد از زمانی که این سازمان در سال ۲۰۰۸ اقدام به ثبت موارد اعدام کرد،بی‌سابقه بوده است.این در حالی است که تعداد نامعلومی از زنان زندانی در صف اعدام قرار دارند که در این میان می‌توان به وریشه مرادی و پخشان عزیزی اشاره کرد.

وکیل پخشان عزیزی که فعال حقوق زنان، روزنامه نگار، مددکار اجتماعی اهل مهاباد و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین روز چهارشنبه ۱۹ دیماه از تأیید حکم اعدام ناعادلانه موکلش در دیوان عالی رژیم خبر داد.او اعلام کرد که شعبه ۳۹ دیوان عالی رژیم بدون توجه به نواقص و ایرادات موجود در پرونده این حکم را تأیید کرده است.رئیسیان در توضیحاتش گفت:پس از صدور حکم اعدام در شعبه ۲۶ دادگاه تهران،درخواست فرجام‌خواهی مطرح کردند اما شعبه ۳۹ دیوان عالی رژیم به این درخواست رسیدگی کرده و بدون پاسخ به ایرادات متعدد،حکم اعدام پخشان عزیزی مددجوی اجتماعی را تأیید کرد.این زندانی سیاسی به اتهام بغی یا قیام مسلحانه که مصداق آن عضویت در جمعیت‌های معارض عنوان شده،به چهار سال زندان و اعدام محکوم شده است.همچنین وریشه مرادی فعال حقوق زنان،فعال محیط زیست و برابری جنسیتی و فارغ‌التحصیل کارشناسی یکی از دانشگاه‌های سنندج است که در تاریخ ۱۹ بهمن ماه سال ۱۴۰۲ دوبار به بازپرسی دادسرای عمومی تهران احضار و به اتهام بغی تفهیم اتهام و شعبه ۱۵ دادگاه تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی قاضی جنایتکار و سرکوبگر،وریشه مرادی را به اعدام محکوم کرد.آنچنان که آشکار است این دو زن فعال حقوق بشر به اتهام های واهی اعدام محکوم شده و هر لحظه در خطر قریب الوقوع اجرای حکم اعدام قرار دارند.لازم به ذکر است حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی تاکنون با واکنش های مختلفی از جمله:کارزار سه‌شنبه های نه به اعدام،صدور بیانیه های مختلف از سوی اقشار مختلف و حتی خانواده های دادخواه و بیش از چند هزار نفر فعال محکوم شده است.این نشانه از تاثیر اعتصاب های وآگاهی بیشتر جامعه و متحد بودن آنها نسبت به صدور احکام سنگین علیه فرزندان ایران است.

صدور اتهامات واهی دستگاه قضایی رژیم در راستای درخواست اعدام علیه پخشان عزیزی و وریشه مرادی و بیش از پنج زن زندانی دیگر که ممنوع الملاقات شدند،صرفا انتقام از زنان در جنبشزن،زندگی،آزادیاست.در این شرایط این وظیفه همگانی ما مردم شهرهای مختلف کردستان و به خصوص ایران است که با اعتصاب و اعتراضات خود قدمی در لغو این احکام غیر انسانی علیه فرزندان پیشرو و مبارز کشورمان برداریم و صدای بی صدای زندانیان را به گوش سازمان های حقوق بشری و بین المللی برسانیم تا مانع از اجرای احکام اعدام شوند.وظیفه انسانی همه ماست که با تجمع در برابر سازمان های بین المللی و نمایندگی های  جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف جهان و همچنین با گردهمایی و سردادن شعارهای اعتراضی در مقابل زندان های رژیم به ویژه زندان اوین،صدای مخالفت خود را به گوش مقامات فاسد حکومت جمهوری اسلامی رسانیده،جنبش اعتراضی زن،زندگی،آزادی را شعله ور سازیم و با این شعله ها،علیه آپارتاید جنسی و ناعدالتی و نابرابری جنسیتی و زن ستیز جمهوری اسلامی قیام نماییم.همچنین این اعتصاب بار دیگر این حقیقت را ثابت می کند کە جمهوری اسلامی هیچ جایگاهی در میان مردم کردستان و ایران ندارد و آنچە توانستە رژیم را سرپا نگەدارد ارتش،سپاە پاسداران و بطور کلی خشونت و سرکوب است.دختران و زنان کردستان گذشتەای بسیار تلخ و خونین از این رژیم دارند و هیچگاە از یاد نمی‌برند کە این جمهوری اسلامی و خمینی بود کە مردم بی‌دفاع کردستان را قتل‌ عام کرد.مردم کردستان با قاطعیت می‌دانند آنچە برای جمهوری اعدامی اهمیت ندارد جان فرزندان ملت است و این رژیم طی چهار دهە حاکمیت سیاە خود ثابت کردە برای سرکوب مردم از هیچ اقدام جنایتکارانەای فروگذار نخواهد کرد.در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی امنیت فرد تا جایی محفوظ است کە خواستار آزادی و حقوق ملی خود نباشد،از حاکمیت انتقاد نکند و در برابر تخریب و ویران کردن محیط زیست کردستان و شهرهای ایران و تاراج و چپاول منابع طبیعی این ملت مسکوت باشد.ما همه با هم با وحدت و یکپارچگی انقلابی از تمامی وجدان‌های بیدار و با شرف خواهان آن هستیم که برای نجات جان پخشان عزیزی،وریشه مرادی و تمامی محکومین به اعدام و همچنین در محکومیت و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور به میدان عمل بیایند و هرچه زودتر از به کار گیری اعتصابات خود و برپایی تجمعات و تظاهرات راه را به سوی رسیدن به جامعه ای آزاد و برابری طلب هموار کنیم.این تنها قدرت اعتصاب و مبارزه مدنی و نارضایتی های گسترده است که این رژیم را به زانو در می آورد،پس باید به نقش اعتصابات در تحولات سیاسی و اجتماعی توجه جدی داشته باشیم تا از جمهوری اسلامی عبور نماییم.