تشکل های زیادی در خارج نسبت به روز جهانی کارگر ۲۰۲۵ عکس العمل های رادیکال نشان داده اند که به چند مورد از آنها اشاره می شود:
این امر واضحی است که روز جهانی کارگر ۲۰۲۵ در شرایط بی ثباتی سیستم بورژوائی حاکم بر دنیا دارد فرامی رسد. این بی ثباتی شرایط زندگی و کار زنان و مردان کارگر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری ، که بیش از ۱۰۵ میلیون کارگر در اقصا نقاط جهان همبسته آن هستند، طی بیانیه ای در بزرگداشت “روز جهانی کارگر” نوشته:
” بحران سرمایهداری عمیقتر و فراگیر شده است. نابرابریهای اجتماعی به شکلی فاجعهبار در حال گسترش است. آزادیهای دموکراتیک و حقوق اتحادیهها در سراسر جهان مورد حمله قرار گرفته، و جنگها و دخالتهای امپریالیستی به برنامه روزانه تبدیل شدهاند” .
این فدراسیون چالش های عمده را دفاع از شرایط کاری ایمن، دستمزد مناسب و کافی و ارتقای مقام و کرامت انسانی، مبارزه با نسل کشی اسرائیل در فلسطین و بویژه غزه و مبارزه با میلیتاریسم و گسترش آن در جهان دانسته است. در بیانیه به میزان هزینههای نظامی جهانی سال گذشته، که به ۲.۴۶ تریلیون دلار رسید، اشاره کرده و چنین نتیجه گرفته است:
در بیانیه اشاره شده که تمام شرایط مادی و معنوی برای آزادی، رفاه و آسایش آماده است. صاحبان سرمایه و دولت های بورژوائی مانع اصلیِ در مقابل استفاده از این امکانات می باشند. آنها با اقتدارگرائی و سرکوب به جنگ کارگران رفته اند. نوشته شده که کارگران جهان در برابر این تهاجم ضدکارگری بر حقوق و آزادیهای خود منفعل ننشستهاند. میلیونها نفر در سراسر جهان با سازماندهی و مبارزه برای کار شرافتمندانه و حمایت از حق تشکل و حقوق اجتماعی بسیج میشوند. سازمان منطقهای آفریقایی فدراسیون نامبرده نیز به خاطر برزگداشت اول مه بیانیه داده و در بر دگرگونی اقتصادی عادلانه و فراگیر در محیطی صلحآمیز و پایدار در قاره آفریقا تاکید گذاشته است.
اتحادیه کارگران عمومی کانادا نیز طی بیانیه ای در بزرگداشت “روز جهانی کارگر” ۲۰۲۵ نوشته:
“دفاع از حقوق کارگری، برابری و عدالت اقتصادی امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است.” این اتحادیه مبارزه با استثمار، جنگ، دفاع از فلسطینی ها و حق تشکل را عمده دانسته است.
یونیفر (بزرگترین اتحادیه کارگران بخش خصوصی) در کانادا بیانیه بزرگداشت روز جهانی کارگر ۲۰۲۵ را اینطور شروع کرده است:
“روز کارگر فراتر از یک جشن برای پیروزیهای گذشته است—این فراخوانی برای اقدام است. روزی است تا دوباره مبارزه برای عدالت، کرامت و انصاف برای طبقه کارگر را در اولویت گذاشته و از قدرت جمعی کارگران در سراسر جهان نیرو بگیریم … شرایط بحرانی است. اما تاریخ به ما آموخته که کارگران تسلیم نمیشوند.”.
در ایران نیز ۱۱ تشکل، کارگری، زنان و بازنشستگان تحت عنوان “تشکل های کارگری و اجتماعی” در ششم اردیبهشت ۱۴۰۴ بیانیه ای در بزگداشت روز جهانی کارگر منتشر کردند. در بیانیه ضمن بر شمردن مصائب نظام سرمایه داری در جهان و در ایران اشاره شده که اول ماه مه روز اعتراض به کل این نظام مبتنی بر بردگی مزدی و بربریت سرمایهداری است، روز ایستادگی علیه تمامی رنجها و مصائبیست که ریشه در سلطه سرمایه دارد. از همین رو روز جهانی کارگر تنها به طبقه کارگر مربوط نیست، بلکه مربوط به همه بخشهای جامعه تحت ستم و تبعیضات اقتصادی، اجتماعی، جنسیتی، قومی و مذهبی و غیره است.
همچنین مربوط به خانوادههای دادخواه، خانوادههای زندانیان سیاسی و مخالفان اعدام و سرکوب است…
چند تشکل مستقل دیگر کارگری و بازنشستگی نیز بیانیه ی خود در بزرگداشت اول مه را اینگونه شروع کرده اند:
“روز جهانی کارگر روز نماد همبستگی و برافراشتن پرچم مبارزه مستقل طبقه کارگر علیه نظام سرمایهداری است.”
در بیانیه به نقش سیستم سرمایه داری در اختلافات کوه آسای طبقاتی، تشدید فقر و گرسنگی، پایمال کردن حقوق دموکراتیک بدست آمده توسط کارگران و تخریب محیط زیست به طور ویژه سرمایه داری ایران را بوروکراتیک، استبداد هار و با چاشنی اسلام معرفی کرده است. در بخش های پایانی بیانیه یادآوری کردیده که طبقۀ کارگر برای تغییر سرنوشت و رهائی خود و اکثریت عظیم مردم زحمتکش، باید نظام سرمایهداری که عامل فقر، فلاکت و بدبختی تودههای زحمتکش است را به زیر بکشد و جامعهای عاری از ظلم و ستم بر پایه آزادی و رفاه اجتماعی و حذف استثمار بنا کند.
جمعی از زندانیان سياسی محبوس در زندان اوین نیز یک بیانیه ضد سرمایه داری در بزرگداشت روز جهانی کارگر منتشر کرده و در آن نوشته اند که همراه و هم نبرد با سایر نیروهای ضد سرمایه و تحول خواه برای پی ریزی و ساختن جامعه ای نوین و در شان انسان مدرن امروزی، جامعه ای بدون فقر و بهره کشی و سرکوب مبارزه میکنند.
“جمعی از زنان فعال داخل کشور – جمعی از زنان تهران و کرج” نیز ضمن انتشار یک بیانیه با جوهر سوسیالیستی در جامعهی ما حضور زنان، افزون بر بازار کار رسمی (با سهمی اندک، حتی کمتر از پاکستان) و غیررسمی، در صحنههای مختلف اجتماعی از جمله دانشگاه، آموزش و پرورش، رسانه، هنر، ادبیات، ورزش و …. پایهی مادی جنبشی را فراهم کرده است به نام جنبش زنان که نه حکومت و نه جنبشهای موجود نمیتوانند و نتوانستهاند آنرا نادیده بگیرند، چنانچه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نه تنها حاکمیت را بهطور جدی به چالش کشید بلکه از آن پس شعار «زن، زندگی، آزادی» به یکی از شعارهای اصلی بسیاری از جنشهای سیاسی، اجتماعی و صنفی تبدیل شده است.