دیروز یکشنبه نهم دیماه یادآور سرکوب وحشیانه مردم معترض به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ توسط ماموران و به فرمان سران رژیم بود. سپاه پاسداران به این مناسبت بیانیه ای صادر کرد شامل یاوه گوئی و تهدیدات علیه اکثریت تام مردمی خشمگین. همین تهدیدات نشان می داد که سران رژیم تا چه اندازه از انفجار خشم تلنبار شده مردم وحشت دارند که خروش آن تخت و بخت شان را به هم بریزد. در کنار تهدیدات سپاه، امسال مثل سال های گذشته مراسمهائی در سراسر کشور ترتیب داده شده بود تا با گرامیداشت توحش بی سابقه ی ماموران، مردم معترض را به اشکال دیگری بترسانند. بنا به گزارش ها همین مراسمهای کلیشه ای و دولتی نیز بی رونق تر از همیشه بودند. اینک مدت هاست هارت و پورت های سران حکومت اسلامی و نیروهای سرکوبگرشان کسی را مثل گذشته نمی ترساند. این واقعیت امروزه که هسته اصلی قدرت ضعیف تر از هر زمان دیگری است، صادق تر از همیشه می باشد. زنان آزاده، با مبارزه جسورانه خود قانون حجاب اجباری را به ورق پاره ای تبدیل کرده اند، مبارزات کارگران و بازنشستگان، مدام رشد و گسترش می یابد.
روز گدشته نهم دیماه بازاریان و کسبه در بازار بزرگ تهران با بستن مغازه ها و مکانهای کسب و کار خود و گردهمائی خود به گرانی و بی ثباتی قیمت دلار و عبور آن از مرز ۸۱ هزار تومان را نشان دادند. جمعیت زیادی از این معترضین در باغ سپه سالار تجمع کرده و قطعنامه ای را در حضور نیروهای پلیس قرائت کردند. بازاریان در این قطعنامه به موارد مختلفی از جمله گرانی مواد اولیه، کاهش شدید ارزش پول ملی، پائین بودن قدرت خرید مردم و رکود شدید بازار، نبود مواد اولیه جهت ادامه حیات تولید و غیره اعتراض داشتند. معترضین شعار می دادند:
“با دلار هشتادی، کاسبی نمیشه نمیشه.”
بنا به گزارش های انتشار یافته کارگران مبارز زحمتکشان معترض، زنان آزاده و آزادیخواهان بیش از هر زمان دیگری به مبارزاتی آگاهانه و سازمانیافته روی می آورند. اما آنها با بهره گیری از تجارب گذشته بدون آمادگی کافی با نیروهای سرکوبگر روبرو نمی شوند. جز معدودی فرمانده رانتخوار و افراد فاسد شده بقیه نیروها در بخش هائی از اعتراضات موجود در جامعه شریکند. در ضمن شکست کامل سیاست پرهزینه ی سازمان دادن محور به اصطلاح مقاومت به لحاظ مالی و انسانی در منطقه و گروکشی با استفاده از آن، اقتصاد رو به اضمحلال و بدون راه حل، آشفتگی کاربدستان، تعمیق اختلافات در بالا، تاثیرات مبارزات و اعتراضات حق طلبانه و ابر بحران های دیگر هسته اصلی قدرت را خیلی ضعیف کرده است. مردمِ آگاه، انقلابی و خواهان سرنگونی رژیم، که اکثریت قاطع جمعیت ایران را شامل می شوند، این واقعیت را می شناسند.
میلیون ها مخالف رژیم سرمایەداری اسلامی دهها سال است با صاحبان قدرت، استثمارگران، رانتخواران، اختلاصگران و غارت کنندگان ثروت و سامان مردم مبارزه میکنند. این مبارزات سه برآمد داشت که عبارت باشند از خیزش های دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش انقلابی ژینا. معترضین، بدلیل ناآمادگی سازمانی با کسب بعضی دستآوردها و تجارب و با دادن تلفاتی قابل توجه عقب نشستند. این عقب نشینی ها به خاطر جمع آوری دوباره نیرو و بویژه خود سازماندهی انجام گرفتند. تلاش در جهت سازماندهی ثمراتی داشته است. مثلا فعالین همدیگر را شناخته و به هم نزدیک شده اند. اما آنها همینکه نطفه های یک تشکل را شکل داده اند، ماموران سرکوب با توحش تمام کوشش کرده اند آنها را به هم بزنند. اکنون با تضعیف هسته سخت قدرت کم اثر کردن سرکوب ممکن تر شده است. در ضمن توجه به ضرورت سازمان دادن زنان و مردان کارگر، انقلابی و آرمانخواه در تشکل های سیاسی سراسری در کنار تشکل های مدنی بیشتر شده است.