کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

امیرجواهری لنگرودی : چرامسئولین کشوری،استانی وشهری، پیرامون آتش سوزی «کمپ ترک اعتیاد لنگرود»اطلاع رسانی درست وشفاف نمی‌کنند؟

امیرجواهری لنگرودی 2

ازجمعه دوازدهم آبان ماه تا به امروزعلیرغم اینکه ادعا کردند؛ دست‌اندرکاران کمپ ترک اعتیاد را دستگیرکردند ولی هنوز نامی از دستگیرشدگان این حادثه برده نشده است. حکومت ازروش انتشارقطره چکانی و انحصاری اخبارکه ظاهرا به تازگی و بنابر ملزومات امنیتی در دستورکار قرارگرفته در اینباره استفاده می‌کند. متاسفانه تا الان بیش از ۳۵ جوان مددجوی این کمپ کشته شدند، آنها که برای ترک اعتیاد رفته بودند، دنیا را برای همیشه ترک کردند و برای همیشه بردل های خانواده وجامعه ما داغ فقدانشان می‌ماند!

خبرهایی که لایه به لایه می‌رسد، آدمی را با انبوه مسایل ناگشوده‌ی این فاجعه‌ی تلخ روبه‌رو می‌سازد، پدریکی ازجانباختگان که نتوانست به‌دلیل حدت سوختگی، فرزندش را شناسایی کند با بغض گفت: “تاکنون موفق به شناسایی جسد فرزندم نشدم و منتظر نتیجه آزمایشات دی‌ان‌ای هستم“. این پدرداغداربه دوستانم گفت: “این‌ جماعت شب‌ها در ساختمان را از پشت قفل می‌کردند و کلید را هم دست نگهبانی می‌دادند که از همان افراد بیمار بوده استگریه امانش نمی‌دهد، فریاد می‌زند: “آخه لامذهب‌ها نگهبان باید سالم باشه تا بتونه کارانجام بده نه اینکه آن را به دست یک بیماربدند“. این پدرسوگوار با بغض گفت: “پسرم اعتیاد آن‌جوری نداشت، اما سر یک دعوایی از طرف دادگاه نامه گرفته‌اند که او به کمپ برود و پاسگاه هم درجریان این موضوع بوده استبه پسرم گفتم: بابا جان، من هربارکه برای دیدنت می‌آمدم، دو کیلو شیرینی می‌آوردم. می‌گفت: اصلا شیرینی ندیدیم. غذا به ما نمی‌دادند. فقط به ما عدس با یک نان لواش می‌دادند. خاطرات جوانم را که توی ذهنم زیر ورومی‌کنم، این‌قدر اذیتم می‌کند که ازتلخی آن حرف ها بیشترعذاب می‌کشم تا سوختن پسرم“.

فرمانده انتظامی استان گیلان مدعی شده که آتشسوزی عمدی بوده و یکی از فراریان این ماجرا را در نزدیکی‌های رودبار گرفتند که علت آتش زدن کمپ را اختلافات شخصی با مالک کمپ ترک اعتیاد اعلام کرده. جا دارد که دستگاه قضایی به جای عزاداری و راه انداختن سینه زنی نمایشی در خیابان‌ها، برای همدردی با خانواده‌ها، مسئولیت پذیر باشند و اطلاع رسانی درست و دقیق کنند. دوستی بر اساس اطلاعات مقامات امنیتی و گزارش آتشنشانی که در رسانه‌های رسمی منتشر شده تصویر ذهنی‌اش از فاجعه را اینگونه بیان می‌دارد:

تصور کنیم ساعت ۵ صبح، همه درهوای سرد پائیزدرخوابی عمیق، قطع به یقین نگهبان هم داخل سالن عمومی است وچشمش به‌خواب فرو رفته، هوای شب‌های پائیزی گیلان سرد است. در این هنگامآنگونه که روایت کرده اندآتش آرام آرام از دو سویه بالا و پائین ، روبه گستردگی می‌نماید،دود کم کم فضای اتاقی را که حدود ۵۰ نفر در آن خوابیده‌اند را فرامی‌گیرد، به دلیل مصرف داروهای مسکن و آرامبخش هیچ‌کس بیدار نیست، با شعله‌ورشدن آتش چند نفری بیدار می‌شوند، اما دود تمام اتاق را فرا گرفته است، آشوبی برپا می‌شود،نگهبانهم بیدار می‌شود، اما در آن فضای ظلمانی و دود و پر آشوب، جایی را نمی‌بیند، گرما و آتش به جان بچه‌ها رسوخ می‌کند، تاریکی و دود بیشتر و بیشتر، بر برخورد بچه‌ها به یکدیگر عده‌ایی بر زمین روی هم می‌افتند، نگهبان هم که راه خروجی را گم کرده، قادر به پیدا کردنش نبود، کم کم دود اثر خودش را می‌کند و خفگی رخ می‌دهد، حالا دیگر اکثرا بی حال شده‌اند، زبانه‌های آتش به جان بچه‌ها می‌افتد، فقط فریاد آنان شنیده می‌شود و دیگر نفسی و رمقی ندارند. و اینگونه این تراژدی با مرگ ۳۵ تن و سوختگی ۱۵ تن که متأسفانه رو به ازدیاد هستند. شکل می‌گیرد“.

باید اضافه کنم اوضاع کمپ‌های ترک اعتیاد همچین گل و بلبل هم نیست. اکثر افرادی را که برای پاک شدن به کمپ انتقال می‌دهند با پای خود و میل اراده‌ی شخصی نمی‌آیند! اکثرا بازداشت شده یا پرونده‌ی انتظامی دارند و پاسگاه محل آنها را راهی کمپ می‌کند که گواهی سلامت بیاورند، برای درمان و به اصطلاح ترک دادنشان جدا از قرص و دارو، گاهی چوب و فلک هم در کار است(۱) در این میان عده‌ایی هستند که از عوامل کمپ کینه به دل می‌گیرند و در صدد انتقام هستند، همین موضوع باعث شده که احتمال تعمدی بودن آتشسوزی هم مطرح شود و علی‌رغم گزارش رسمی آتشناسنی که علت را سرایت آتش بخاری به پرده اعلان کرده، دادستان استان بعد از یک هفته یکباره و بی مقدمه اعلام می‌کند که فاجعه آتشسوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود عمدی است و فرمانده‌ی پلیس هم بلافاصله مدعی می‌شود: عامل آتشسوزی را هم درحین فراردرمسیرشهر رودبار بازداشت کرده است. با چنین فرضی هم بازهیچ چیزی از قصورعوامل اصلی مسئولان این کمپ کم نمی‌کندکپسول آتش‌نشانی توی دفتر مدیریت بوده است . مسئولینی که از نصب «سنسور دود بی سیم» که قیمتی هم ندارد برای مواقع اضطراری خودداری کردند، باید جواب‌گو باشد. سازمان‌ها نظارتی که به هر دلیل اهمال کردند و آن‌ها که به چنین فرد بی مبالاتی مجوز برپایی کمپ داده‌اند، همه و همه باید بازخواست شوند.

باید اعلام داریم: تاکنون لهیب این آتش افروزی مهیب، دامن حتی یک نفر از مسئولین استانی و شهرستانی را نگرفته و هیچ‌یک از مقامات دورتر این ماجرا مانند بهزیستی کل استان وشهرستان نه تنها اظهارنظرکارشناسی ازآن‌ها دیده نشده بلکه حتی یک عذرخواهی معمول از یکایک خانواده ها هم برای خود واجب ندیدند و تنها به همان «عزای عمومی» نمایشی بسنده کردند که خانواده‌ها و به ویژه مردم شریف و دلنگران لنگرود برایش تره هم خورد نکردند.

مردم خواهان دادرسی هرچه سریع‌تر عوامل این جنایت مرگبار و دست یافتن به حقایق و ابعاد این جنایتند. کافی نیست دستگاه قضایی بگوید: “مدیر این مرکز ترک اعتیاد بازداشت شده است“. این آدم بازداشتی کیست؟ سرش به کجاها وصل بود؟ وقتی بر سر درب کمپ نوشته شد: “تحت نظارت اداره کل بهزیستی استان گیلاننقش این اداره کل کجا تعریف می‌شود؟

درعوض پاسخ به ابهات موجود، مردم شریف لنگرود می‌گویند: دستگاه قضایی پا به میدان گذاشته و با طرح تعهدات بیمه‌ای، می خواهند به خانواده‌ها پول بدهند تا به زعم خود خانواده‌ها را آرام و ساکت کنند. اینان هنوز مردم نیازمند و مصیبت دیده را نشناخته اند. هیچکس تا داد نبیند، راضی به سکوت نیست، نه باتزریق پولو نه با زور!!                 

  اینها مانند پرویز محمدنژاد، عضو مجلس شورای اسلامی از لنگرود که یکشنبه ۱۴ آبان گفت: “خانواده این افراد از اقشار بسیار ضعیف جامعه هستند” با توجه به احتیاج مردم، این بار می‌خواهند باتزریقپول جلوی اعتراض خانواده‌های داغدار و مردم سوگوار را بگیرند. باید با صدای بلند گفتنماینده‌ای که اینگونهفرمایشکرده آیا غیر از سوگوار نشان دادن خود درکناررئیس مجلس،چه اقدام عملی کرده است.جزاین است که زمزمه‌هایی ازدخالت او برای جلوگیری ازافشای حقیقت هم به گوش می‌رسد؟ بعبارتی نماینده لنگرود درمجلس ، سعی در حفاظت از بستگان بی مسئولیتش دراین محل مرگ آفرین دارد!

بر پایه‌ی خبرهایی که بر سر زبان‌هاست؛ اسماعیل صادقی نیارکی‌، ریاست کل دادگستری استان گیلان که از قرار ریاست شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان گیلان را نیز به‌عهده دارد و از سری حجت الاسلام‌ها برکشیده‌ی محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه است، پا پیش گذاشته، شرکت بیمه را موظف نموده تا  حداکثر تعهدات بیمه‌ای را در اسرع وقت در حق خانواده‌ی متوفیان کارسازی کند و گفته: “مسئولان بیمه‌ای در استان و شعبه لنگرود باید خسارت حداکثری به خانواده متوفیان حادثه کمپ ترک اعتیاد لنگرود پرداخت کنند“.

مسئولان بیمه هم که دراساس، درباب پرداخت بیمه‌ی حوادث ناخن خشکند، مدعی‌اند که همه‌ی افراد حادثه دیده، تحت بیمه‌ی مسئولیت مدنی نبوده بلکه تعداد اندکی از پذیرش شدگان و کارکنان مشمول بیمه‌اند؛ لذا شرکت بیمه موظف است، تعهدات بیمه‌ای آنها راکارسازینمایند.

وقتی آمار مصرف مواد مخدر و اعتیاد در تمام ایران زیاد است و گرایش به مواد مخدر از سیگار و قلیان شروع می‌شود و در ادامه ده‌ها نوع مواد صنعتی ویرانگر جان و روان را شامل می‌شود و وسعت آن به علت تمرکز جمعیت، فقر، به‌ حاشیه رانده شدن یا دیگر دلایل سیاسی و فرهنگی و خانوادگی، در همه جای ایران خاصه درکلان شهرتهران، البرز،مازندران،گیلان،کرمان وسیستان و بلوچستان وبیشتر است؛ و میانگین سنی مصرف کنندگان ۱۵ تا شصت و پنج سال است که از این بین ۱۰ درصد معتادان ایران را زنان تشکیل می‌دهند؛ درچنین هنگامه بی سرانجامی، معتاد چگونه به تعهدات بیمه‌ای تن دهد واصلاً به آن اندیشه کند؟ که امروز برای جبران خسارات مادی به خانواده‌های داغدار جوانان جانباختهکمپ ترک اعتیادلنگرود چنین سدی را تعریف می‌کنند؟ 

تا اینجای کار برایم مشخص شده همان‌طور که تولید و توزیع مواد مخدر به عنوان تجارت کثیف اما پرسود برای بازار تجاری سودا زدگان سپاهی و بسیجی و قاریان مرگ ارزیابی می‌شود،این مراکزکمپ ترک اعتیادهم نوعی بازار تجارت کثیف برای برپا دارندگانش بمثابه بازاری پرسود محسوب می‌شود، در اساس این مراکز،هم برای برپادارندگان آنان،به نوعی مرکزتجارت کلانند و هم برای خانواده های معتادان نوعی خالی کردن جیب‌های نادارشان وبرای خودمعتاد نیزنوعی مشغولیت برای گذشت زمان ترک اجباری‌ست که منافع درمانگران این اماکن را پوشش می‌دهد.

برای من به عنوان یک فعال اجتماعی که پیگیر این حادثه‌ام و تلاشم برآن‌ است که تا ته پیش برم یک نکته مهمتر از هر چیزی است؛ بازپرداختن به وضعیت خانواده‌ها و همصدایی با آن مردمی‌ که هیچ صدایی ندارند. متأسفانه درچند روز نخست رخداد چنین فجایعی همه تلاش می‌کنند به شکل شعاری و تبلیغاتی خود را به پیش صحنه بیاورند همچنان که در همین حادثه دیدیم، از وزیر کشور تا رئیس مجلس، رئیس قوه قضاییه، وکیل و امام جمعه، معاون استاندار، فرماندار، شهردار، سپاهی و بسیجی فوری به راه افتادند با اعلان عزای عمومی و در شهر هم با بلندگو و راه انداختن دسته‌های سینه زنی و مرثیه خوانی، عزا و ماتم و فیل هوا کردند، بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد همه‌ی امور به روال سابق ادامه می‌یابدمن در ادامه‌ی یادداشت‌هایم بازهم قرائن بیشتری از این اوضاع نابسامان کمپ لنگرود را خواهم نوشت. ولی آنچه که امروز مهم می‌نماید نه سیاه نمایی تبلیغاتی از این نوع کهاقدامات اطلاعاتی وعملیاتی شبانه روزی کارآگاهان آگاهی، مأموران پلیس امنیت عمومی و پشتیبانی فنی سربازان گمنام امام زمان برای کشف حقیقت انجام شد…” این سربازان گمنام، آنگاه که سوداگران وتوزیع کنندگان مواد مخدر جوانان را صید می‌کردند، آن‌گاه که نابسامانی ناشی ازسوء مدیریت و اختلاس‌های دزدان حکومتی فقر و فساد و بیکاری را گسترش داده و جوان‌ها را به سوی اعتیاد سوق می‌داد تا اکنون که کار از کار گذشته و زباله‌های آتش بدن‌های فرسوده‌ی فرزندان مردم را سوخته و آنها را خاکستر ساخته، کجا بودند که امروزهمچون لاشه‌خوارانی بی‌مقدار بر فضای مه آلود آسمان شهر لنگرود ظاهرشدند؟ نباید قصورمالک و دست اندرکاران را ماستمالی نمود و با اعلام عمدی بودن به دلیل اختلافات شخصی، صورت مسئله را پاک کرد. برای پیگیری و برخورد باعوامل و افراد و بازنگری در صدور مجوز برای چنین مراکزی در یادداشت‌های آتی پیشنهادات جمع شده‌ی مردم شهر را نیز خواهم نوشت

پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲ برابر با ۰۹ نوامبر ۲۰۲۳