کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

افغانستان جولانگاه اشغالگران و جنگ‌طلبان

6725853 0 36 1080 646 2072x0 60 0 0 2a79ff2b8f6110070deee032ef72ba6e

(بخش سوم)

بهرام رحمانی

بازیگران دولتی و غیردولتی در مناطق مرزی ناآرام افغانستان پناه می‌گیرند و احتمال وقوع جنگ را افزایش می‌دهند. کشورهای ثروتمند و غنی از لحاظ منابع طبیعی در مقایسه با کشورهای فقیرتر‌(از لحاظ منابع طبیعی)، به میزان بالاتری از جنگ‌های داخلی آسیب می‌بینند و جنگ‌های طولانی‌تری متحمل می‌شوند. زمانی که برخی از نقاط کشور توسط جنگ‌طلبان و عمدتا اسلام‌گرایان کنترل می‌شوند، اختلافات و کشمکش‌ها اقتصاد جنگی ایجاد می‌کنند. اعضای گروه‌های مسلح از غارت اموال عمومی جامعه افغانستان سودهای سرشار می‌برند، بنابراین از خشونت و جنگ استفاده می‌کنند تا کنترل و دسترسی به منابع خود را حفظ کنند.

همه سیاست‌مداران دولتی و مخالفین آن‌ها در گروه‌های مسلح، هم‌چنان در بسیاری از نقاط افغانستان صاحب سهم بزرگی از استخراج معادن هستند. طالبان و اخیرا داعش به‌دنبال بهره‌برداری از منابع معدنی در بخش‌هایی از کشورند. داعش جهت تامین هزینه عملیات‌های خود در افغانستان، عراق و سوریه به دنبال استخراج معادن افغانستان است. سنگ‌های قیمتی و مواد مخدر که به راحتی قابل استخراج و معامله هستند، برای گروه‌های مسلح جذاب‌ترند. گاهی اوقات شعله‌ور شدن مناقشات به فعالیت‌های معدن کاوی در مناطق دور افتاده کشور منجر می‌شود. گروه‌های مسلح اسلامی و غیراسلامی، در حال رقابت و نزاع و مواجهه با یکدیگرند.

دولت افغانستان در گزارش خود در سال ۲۰۱۷ ثروت این کشور در حوزه این منابع و معادن را به انضمام سوخت‌های فسیلی تا ۳ هزار میلیارد دلار تخمین زد.

تقاضا برای لیتیوم که در ساخت باتری‌ خودروهای برقی، گوشی‌‌های همراه و لپ‌تاپ استفاده می‌شود، قابل مقایسه با قبل نیست. تقاضای لیتیوم در سطح جهان در حال حاضر سالانه ۲۰ درصد افزایش می‌یابد؛ در سال‌های گذشته این نرخ، ۵ تا ۶ درصد بود.

در گزارشی از وزارت دفاع آمریکا، از افغانستان به عنوان «عربستان سعودی لیتیوم» نام برده شده است؛ یعنی همان جایگاهی که عربستان از نظر منابع و ثروت نفت در جهان دارد. در این گزارش تخمین زده شده که منابع افغانستان به اندازه منابع بولیوی است.

بهبود نسبی وضعیت اقتصادی جهان با فروکش کردن همه‌گیری کرونا بر تقاضای جهانی برای مس هم تاثیرگذار بوده است: سال گذشته این تقاضا تا ۴۳ درصد افزایش یافت. بیش از یک ‌چهارم از ثروت برآوردشده‌ آینده افغانستان در حوزه معدن و منابع، می‌تواند با  بهره‌برداری از منابع مس به حقیقت بپیوندد.

در شرایطی که کشورهای غربی با تسلط طالبان به کابل، پایتخت افغانستان، ریاکارانه تهدید می‌کنند که با آن‌ها همکاری نخواهند کرد، روسیه، چین و پاکستان برای معامله و همکاری با این گروه تروریستی اسلامی، صف کشیده‌اند تا شکست نظامی آمریکا و اروپا در هندوکش را جشن بگیرند.

چین به‌عنوان تولیدکننده‌ تقریبا نیمی از تمامی تولیدات صنعتی جهان به بخش اعظمی از این مواد خام چشم دوخته است. چین که بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در افغانستان محسوب می‌شود پیش از این هم در زمینه ایجاد سیستم موثر معدن‌کاوی در هندوکش، پیش‌تاز بوده است.

 شرکت متالوژی چین (MCC)‌یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دولتی چینی در زمینه استخراج معدن، پیش از این قراردادی ۳۰ ساله برای بهره‌برداری از معادن افغانستان در ولایت لوگر‌(در شرق افغانستان) بسته بود.

معدن مس عینک، در ولسوالی محمد آغه ولایت لوگر قرار دارد. آثار باستانی به‌دست آمده از این منطقه، گواه این مسئله‌اند که بهره‌برداری از این معدن سابقه‌ای طولانی دارد.

برخی از تحقیقات و بررسی‌ها، نشان می‌دهند با توجه به درآمدی که طالبان از طریق تجارت مواد مخدر به دست می‌آورد، نه هدفی برای بهره‌برداری از منابع طبیعی افغانستان دارد و نه توانایی آن را.

 اخیرا برخی از مقامات بلندپایه طالبان، در تیان‌جین با وزیر خارجه چین دیدار داشتند که در این دیدار، ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی طالبان ابراز امیدواری کرده بود که چین نقش بزرگی در بازسازی و توسعه اقتصادی افغانستان ایفا کند.

رسانه‌های چین پیش از این در گزارش‌هایی، از مزایای پروژه «جاده ابریشم جدید» چین برای افغانستان نوشته بودند.

از سوی دیگر، چین بیم آن دارد که کشور از هم پاشیده افغانستان به پناهگاه اویغورها‌(اقلیت مسلمان چین) تبدیل شده و به این ترتیب منافع اقتصادی چین در سایه خشونت و ناامنی در افغانستان به خطر بیفتد.

پاکستان، کشور همسایه افغانستان نیز از منابع معدنی افغانستان بی‌نصیب نخواهد ماند. دولت پاکستان که در سال ۱۹۹۶ هم از طالبان حمایت کرده بود، هنوز هم ارتباط نزدیکی با این گروه دارد. پاکستان هم‌چنین یکی از سودبرندگان اصلی پروژه «جاده ابریشم جدید چین» است.

هانس یاوکب شیندلر از پروژه «مبارزه با افراط‌گرایی» گفته که در گذشته، یکی از مشکلات اصلی این بود که منابع و مواد به‌دست آمده را نمی‌شد از افغانستان بدون یک ارتش خصوصی خارج کرد. به گفته او «این تهدید اکنون از میان رفته است اما هم‌چنان در زمینه زیرساخت‌ها کمبود هست و در این حوزه نیاز به سرمایه‌گذاری زیادی است.»

آفریقای جنوبی، یکی از کشورهایی‌ست که نشان می‌دهد این کشور با داشتن منابع طبیعی فراوان به‌ویژه مواد معدنی فراوان، توانسته است در مسیر صنعتی‌شدن قدم بردارد و صنایع ایجاد شده در این کشور در راستای فرآوری و سودآور کردن منابع طبیعی این کشور ایجاد شده استو به همین دلیل، راهبرد صنعتی شدن و رشد اقتصادی آفریقای جنوبی نیز مبتنی بر منابع بوده است.

فنلاند نیز یکی از کشورهایی است که با داشتن منابع طبیعی فراوان مانند معادن، آب، جنگل و غیره و با مدیریت مناسب و استفاده صحیح از آن‌ها، توانسته است خود را از یک کشور فقیر به یک کشور صنعتی و پیشرفته تبدیل کند. دلیل مهم این امر این است که صنایع ایجاد شده در این کشور در راستای ایجاد ارزش افزوده به منابع طبیعی این کشور بوده است و از طرفی صنایع دیگری نیز مانند صنایع مربوط به ارتباطات و اطلاعات در کنار صنایع مربوط به منابع طبیعی ایجاد شده است که نشان‌دهنده این است، درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و صنایع مرتبط آن در مسیرهای درستی مانند رشد و پرورش نیروی انسانی و ایجاد صنایع دیگر سرمایه‌گذاری شده است.

افغانستان که در قلب آسیای میانه قرار دارد، آینده اقتصادی‌اش به پتانسیل منابع طبیعی بستگی دارد. افغانستان دارای سرشار از منابع طبیعی است. به طور کلی بیش از یک هزار و ۴۰۰  منطقه معدن در افغانستان وجود دارد، نفت، گاز طبیعی، زغال‌سنگ، مس، کروم، آهن، طلا، نقره، سنگ مرمرافغانستان، از نظر وضعیت اقتصادی در ردیف پایین‌ترین کشورهای جهان، اما از نظر ثروت زیرزمینی در ردیف ثروت‌مندترین کشورهای جهان قراردارد. نفت و گاز طبیعی، یکی از مهم‌ترین منابع طبیعی است از گذشته تا به امروز در رشد اقتصادی جهان نقش حیاتی داشته است.

از ابتدای قرن نوزدهم، تعداد زیادی تحقیق گسترده در مورد منابع معدنی کشور انجام شده است. نتیجه این مطالعات حاکی از آن است که ارزش معادن کشور تقریبا یک الی سه تریلیون دلار است.

نخستین بار منابع گاز طبیعی در افغانستان در سال ۱۹۶۷ کشف شد. در دهه ۱۹۸۰ فروش گاز طبیعی ۳۰۰ میلیون دالر در سال بوده که ۵۶ درصد از درآمد صادراتی کشور را به خود اختصاص می‌داد و مقدار بیش‌تر این گاز طبیعی به اتحاد جماهیر شوروی صادر می‌شود.

تولید ناخالص داخلی همراه با صادرات گاز طبیعی پس از سال ۱۹۷۷تا ۱۹۸۷ افزایش یافته اما جنگ علیه اشغال و درگیری‌های داخلی به مناطق معدن کشور آسیب رسانده و به همین ترتیب باعث فروپاشی اقتصاد کشور شده است.

نفت: ذخاير نفت افغانستان ابتدا حدود ۱۰۰ ميليون بشكه تخمين زده شد ولی تحقيقات بعدی مقدار آن را به مراتب بيش از اين برآورد کرده است: «حدود ۸۰۰ ميليون بشكهكشورهای همسايه برای استخراج نفت افغانستان زمينه‌هایی هم فراهم کرده بودند اما صدور نفت به‌مرحله اجرا درنيامد و طرح يك پالايشگاه نفت نيز با ظرفيت بيش از پنجاه هزار بشكه در روز در شمال افغانستان، مدنظر بود كه آن هم اجرا نشده است.

افغانستان مقدار بسيار كمی نفت خام در ميدان نفتی آنگوت‌(ANGOT) توليد مي‌كند كه اين ميدان نفتی در استان سرپل (Sari-pol)‌واقع شده است. اين مقدار كه در كارخانه‌ در شبرغان تصفيه می‌شود به‌عنوان سوخت در كوره‌های حرارتی مركزی شبرغان، مزار شريف و كابل مورد استفاده قرار می‌گیرد ديگر ميادين نفتی افغانستان، زمراد سای است كه در نزديكی شبرغان قرار دارد و طی اواسط سال ۲۰۰۱ بازسازی و تعمير قرار گرفته بود. مركز ذخيره و توزيع نفت خام افغانستان در منطقه جلال‌آباد بين بزرگراه كابل و پيشاور پاكستان قرار دارد.

گاز: يكی از مهم‌ترين مواد معدنی قابل استخراج در افغانستان گاز طبيعی است در حال حاضر مهم‌ترين ذخيره انرژی كشور گاز است. بخش اعظم معادن گاز طبيعی شناخته شد و درسرحدات شمالی افغانستان در مزارشريف، اطراف شبرغان و سرپل قراردارد ذخاير گاز طبيعی افغانستان بين ۱۰۰ تا۱۵۰ ميليارد متر مكعب تخمين زده شده كه بعضی از منابع ميزان ذخاير آن را تاحدود۵۰۰ ميليارد متر مكعب برآورده شده‌اند.

باتيمتاك، جورقدوق، خواجه گوگردت از عمده‌ترين ميادين گاز افغانستان است كه همگی در محدوده ۲۰ مايلی شيبرغان در استان جوزجان قرار دارند. احياي چاه‌های آسيب‌ديده در ميادين خواجه گوگرودت آغاز شده و موجب افزايش توليد گاز طبيع شده بود.

توليد گاز طبيعي افغانستان در اواسط دهه ۱۹۷۰ به .۲۷ ميليون فوت مكعب در روز رسيده بود و در همين زمان ميدان گازی جورقدوق مورد بهره‌برداری قرار گرفت، انتظار می‌رفت كه بازدهی گاز طبيعی اين كشور تا اوايل دهه ۱۹۸۰ به ميزان ۳۸ ميليون فوت مكعب در روز برسد اما با توجه به مشكلات موجود، توليد اين كشور از ۲۹۰ ميليون فوت مكعب فراتر نرفت.

خطوط لوله در افغانستان محدود است به نحوی که يك خط لوله از شبرغان به مزارشريف جهت استفاده در نيروگاه‌های كوچك و كارخانه‌های كودسازی كشيده شده است. هم‌چنین چندين كيلومتر خط لوله در نزديكی مناطق گازی كه گاز را با ديگر مشتقات به نزديكی روستاهای شبرغان می‌رساند.

برق: حدود ۶۵ درصد برق آشور از طريق انرژی هيدروليك حاصل می‌‌شود و تنها قسمتی از آن در كارخانه‌های برق توليد می‌شود. روس‌ها طرح چندين سد را بررودخانه كندوز در شمال افغانستان در نظر گرفته بودند كه در صورت عملی شدن اين طرح قسمت مهمی از نيازهای الكتريسيته افغانستان را تامين می‌كرد. انرژی توليدی اين سدها به شبكه جنوبی برق جمهوری‌‌های شوروی سابق می‌‌پيوست. اما اين طرح‌ها به‌دلايل اقتصادی، سياسی و نظامی عملا اجرا نشد. طبق تخمين سازمان ملل در پايان سال ۱۹۸۲ظرفيت برق توليد شده ۳۹۴ ميليون وات و در سال ۱۹۷۵ در حدود ۳۲۵ ميليون وات بود. بنابراين رشد توليد بين سال‌های ۱۹۷۰۱۹۸۷حدود۱۴ درصد بوده است. در سال ۱۹۸۷ ظرفيت برق توليد و مصرف‌شده ۴۸۰ ميليون كيلووات بوده كه سرانه آن برای هر نفر ۱۴۰ كيلووات ساعت بود. بعد از شروع جنگ و درگيري‌های داخلی و خشك‌سالی‌های موجود شبكه برق افغانستان به‌شدت آسيب ديد به نحوی كه توليد برق توسط سدهای هيدروليك افغانستان به سبب خشك‌سالی ۱۹۹۸۲۰۰۰ به‌شدت كاهش پيدا كرد و منجر به خاموشی در كابل و شهرهای ديگر شد. ميزان برق در سال ۱۹۹۹؛ ۴۸۰ ميليون كيلووات بوده كه از اين مقدار۴۲۰  ميليون كيلووات در داخل توليد شده و حدود۶۰ ميليون كيلووات واردات برق از تركمنستان را داشته است، برق در افغانستان به‌صورت فسيلی ۳۴ درصد هيدروليك ۶۵ درصد و  ۱ درصد منابع ديگر توليد می‌گردد.

معادن افغانستان: افغانستان از لحاظ منابع معدنی كشوری غنی به‌شمار می‌رود و به همین دلیل، اكثر اين منابع معدنی بكر و دست نخورده باقی مانده‌اند. اما با توجه به ۲۳ سال جنگ بی‌ثباتی اخیر در اين كشور، وضعيت استخراج مواد معدنی به حالت تعليق در آمد. کارشناسان و محققين بر اين عقیده‌اند که صادرات مواد معدنی افغانستان می‌تواند يكی از منابع اصلی درآمد ارزی اين كشور باشد. از مهم‌ترين ذخاير معدنی شناخته شده در افغانستان عبارتند از: ذغال سنگ، آهن، مس، اورانيوم، نمك، كرم نيكل، طلا، سولفور، باريت روی، قلع، فلوور، ميكا، سنگ لاجورد، آلومينيوم، سرب، ياقوت پنبه نسوز، جيوه، بوكسيت، تنگستن ليتيوم منگنز، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهن.

ذغال سنگ: ذخاير اثبات شده ذغال سنگ در افغانستان بيش از ۱۰۰ ميليون تن تخمين زده شده است. ذخيره نهایی آن۵۰۰ ميليون تن پيش‌بينی شده است. از مهم‌ترين معادن ذغال سنگ می‌توان به معادن، اشپشيه، آركرو دودكش اشاره كرد. براساس آمار موجود ميزان استخراج ذغال سنگ در فاصله سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴ بيش از ۸۰۰۰۰۰ تن و در سال ۲۰۰۰ ميلادی حدود ۲۰۰۰۰۰ تن بوده است كه قسمت اعظم ذغال سنگ توليد شده برای سوخت مناطق صنعتی مورد استفاده قرار می‌گيرد.

نمك: يكی ديگر از معادن استخراج شده افغانستان نمك است كه ميزان استخراج آن در سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ حدود ۳۸۰۰۰ تن و در سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ بيش از۲۶۰۰۰ تن گزارش شده است.

مس: ذخاير مس افغانستان غنی است اما به‌صورت اقتصادی به كار نيفتاده است. اما انبوهی از معادن مس بين نقطه كجكی و مّقر قرار دارد. يكی از بزرگ‌ترين معادن مس، معدن آينك است كه ذخيره آن بين ۴ تا ۵ ميليون تن تخمين زده‌اند. براساس آخرين آمار ميزان استخراج مس در سال ۲۰۰۰ ميلادی، حدود ۵۰۰۰ تن بوده است.

آهن: پس از گاز طبيعی، مهم‌ترين ذخيره معدنی افغانستان آهن است ذخاير آهن بسيار عظيم است. اما برآورد دقيقی وجود ندارد و يكی از مهم‌ترين معادن شناخته شده آهن، معدن حاجيگك است كه كارشناسان افغانستان ذخيره آن را بيش از ۲/۵ ميليارد تن تخمين زده‌اند، كه ۶۲ درصد آن را خالص می‌‌دانند، اما بر اساس برآورد سال‌های ۱۹۶۷ فرانسوی‌ها و در پی آن شوروی‌ها معدن آهن حاجی گک در اکثر نقاط دارای ۷۵ درصد آهن است. گزارشات آن‌ها در آرشيو وزارت‌های برنامه و اقتصاد و هم‌چنین وزارت خارجه افغانستان موجود است. از ديگر معادن آهن افغانستان می‌‌توان به خاكريز قندهار با ۸ ميليون تن ذخيره آهن، پغمان با ۸۳ ميليون تن ذخيره آهن، جبل سراج با ۷/۸ ميليون تن آهن اشاره كرد.

ساير معادن افغانستان نيز كمابيش غنی است. در نزديكی ننگرهار يك ذخيره بزرگ سولفور قرار دارد. در بيابان‌های جنوب غربی افغانستان بين هرات و شيندند، و نيز در منطقه قندهار اورانيوم وجود دارد. در استان بدخشان دو معدن طلا وجود دارد كه به‌علت فقدان امكانات فنی اقدامی برای استخراج آن به‌عمل نيامده است.

با این وجود توسعه صنعت در افغانستان بسيار محدود است، صنايع موجود اغلب مدل‌های صنعتی قديمی بلوك شرق هستند، صنايع موجود به هيچ‌وجه جواب‌گوی نيازهای داخلی افغانستان نيستند.

فعاليت‌های صنعتی افغانستان با احداث يك كارخانه نساجی در سال ۱۹۲۴ آغاز گرديد اما در طول جنگ صنايع توسعه نيافته، و از سوی دیگر تعدادی از واحدها فرسوده شده و از كار افتاده‌اند. یعنی به‌طور كلی صنايع موجود نه به اهداف توسعه در نظر گرفته شده دست يافتند و نه با ظرفيت اسمی خود كار كرده‌اند. یه همین دلایل هم‌اكنون تعداد صنايع بخش‌های مختلف محدود است و معمولا از يك يا چند واحد فراتر نمی‌روند.

صنايع افغانستان شامل: كارخانجات روغن نباتی، تهيه كشمش، آرد، كود شيميایی، شكر، آجرپزی، مقواسازی، كره و فراورده‌های گوشتی، كفش‌دوزی، شيشه‌سازی، پلاستيك‌سازی، صابون‌پزی، منسوجات پشمی پنبه‌ و ابريشمی، صنايع دستی شامل قالی‌بافی، گليم‌بافی، نخ‌تابی، پوستين‌دوزی، چرم‌سازی، ظروف گلی، سنگ‌تراشی و سوزن‌كاری ومی‌باشند.

دولت افغانستان قبل از سال ۲۰۰۱ با صادرات گاز طبیعی به خارج از کشور به‌ویژه روسیه درآمدهای زیادی به دست آورد، اما پس از جنگ، به کشور واردکننده گاز طبیعی بدل شد. سالانه افغانستان بیش از ۱۳۶ میلیون گاز از ایران، روسیه، ترکمنستان و ازبکستان وارد می‌کند. این در حالی‌ست که اگر مدیریت درستی در افغانستان وجود داشته باشد این کشور در صورت حل مشکلات امنیتی، شاهد سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی در منابع طبیعی خواهد بود. چرا که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در صورت تامین امنیت آماده سرمایه‌گذاری در بخش معادن این کشور هستند. در این صورت افغانستان می‌تواند در بین کشورهای صادرکننده گاز طبیعی جهان، جایگاه واقعی خود را پیدا کند.

دوشنبه سیزدهم تیر 2022 – چهارم یولی 2022

ادامه دارد.