جنبش دانشجویی ایران امسال در شرایطی به استقبال ۱۶ آذر می رود که حدود چهار سال و نیم از دوران ریاست جمهوری حسن روحانی می گذرد. طی این سال ها بر خلاف وعده های پی در پی دولت و ولی فقیه رژیم در زمینه بهبود وضعیت زندگی و معیشت مردم، توده های وسیع تری از جمعیت ایران به زندگی کردن در اعماق فقر سوق داده شده اند. برای سال جاری در حالی که خود نهادهای ضد کارگری وابسته به رژیم هزینه سبد معیشت، یعنی خط فقر یک خانواده سه و نیم نفره برای یک ماه را دو و نیم میلیون تومان برآورد کردند، اما دولت حداقل دستمزد ماهانه کارگران را ۹۳۰ هزار تومان تعیین کرد. تازه این در حالی است که بخش وسیعی از کارگران ایران که در کارگاههای کوچک کار می کنند دستمزدی به مراتب پایین تر از حداقل دستمزد تعیین شده دریافت می کنند. تعرض دولت به اردوی کار و رنج ایران به اینها محدود نبوده است. دولت روحانی بعد از آنکه نتوانست “لایحه اصلاح قانون کار” را از تصویب مجلس بگذراند، تلاش کرد که با دور زدن قانون کار، مفاد این لایحه را گام بگام از طریق وزارت کار به اجرا بگذارد. برای نمونه دولت با اجرای طرح کارورزی که فعالان جنبش دانشجویی از آن به عنوان طرح بیگارورزی نام می برند تلاش کرد تا شدت استثمار و نرخ بهره کشی از نیروهای کار فارغ التحصیلان دانشگاهی را افزایش دهد. دولت روحانی با اجرایی کردن این طرح نیروی کار فارغ التحصیلان جویای کار را با قیمت یک سوم حداقل دستمزد رسمی در اختیار کارفرمیان بخش خصوصی و دولتی قرار می دهد.
این اوضاع مستقیما بر وضعیت زندگی و تحصیل آن بخش از دانشجویان که از طبقات و اقشار فرودست جامعه هستند تأثیر گذاشته است. بویژه تداوم خصوصی سازی ها در حوزه آموزش، تبعیض و نابرابری در زمینه برخورداری از امکانات آموزشی را تشدید کرده است. زمانی که حوزه آموزش نیز مانند حوزه بهداشت و درمان به حوزه سرمایه گذاری و سودآوری سرمایه داران بخش خصوصی تبدیل می گردد و روی آموزش نیز مانند خدمات درمانی و پزشکی قیمت گذاری می شود، فرزندان بخش محروم جامعه که توانایی مالی بهره مندی از آموزش با کیفیت خوب را ندارند از آن محروم می شوند. از طرف دیگر در تمام این سال ها اعمال سیاست آپارتاید جنسی در محیط دانشگاه نیز ادامه داشته و دولت روحانی با پیگیری و اجرای طرح ارتجاعی “سهمیه بندی جنسیتی” دختران را از تحصیل در ده ها رشته دانشگاهی محروم نموده و فشار مضاعف بر دختران در دیگر حوزه های مربوط به حقوق و آزادی ها فردی را نیز تشدید کرده است.
دولت روحانی و سپاه پاسداران که اهرم های اصلی قدرت را در دست دارد، هیچ راه حلی برای غلبه بر این بحران و آشفتگی اقتصادی و پایان دادن به بیکاری میلیونی و فقر و فلاکتی که گریبان اکثریت مردم ایران را گرفته است ندارند. طی این سال ها پیگیری و اجرای سیاست های نئولیبرالی بیش از بیش بار سنگین بحران را بر دوش خانواده های کارگری و اقشار محروم جامعه انداخته است. بعد از برجام که فرار سرمایه از پروژه جذب سرمایه های خارجی سبقت گرفته است، حدود ۲۰ هزار کارخانه و مرکزی تولید تعطیل شده و شمار بیشتری از کارگران به اردوی میلیونی بیکاران پیوسته اند. بر متن این اوضاع علیرغم تشدید فشار بر فعالین و پیشروان کارگری و بازداشت و زندانی کردن چهرهای سرشناس جنبش کارگری ایران و به رغم تهاجم نیروهای سرکوبگر رژیم به صف کارگران معترض، اعتراضات و اعتصابات کارگری در مراکز بزرگ تولیدی روند رو به گسترشی داشته است. طی دو، سه ماه اخیر علاوه بر اعتراضات پی در پی و اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و اعتصاب و راه پیمایی کارگران شرکت خودروسازی هپکو و آذرآب در شهر اراک و اعتصاب کارگران شرکت لاستیک پارس و اعتراضات کارگران پلی اکریل، بلبرینگ سازی، شاهد ده ها اعتراض و اعتصاب کارگری دیگر بوده ایم که طی آنها کارگران کارد به استخوان رسیده خواهان احقاق خواسته های خود شده اند. طی ماههای اخیر اعتراض مال باختگان در شهرهای مختلف ایران، اعتراض معلمان، اعتراض بازنشستگان و …. به بخشی از واقعیت روز این جامعه تبدیل شده است. در کردستان تجمع توده ای مردم شهر بانه در اعتراض به قتل و کشتار کولبران و اعلام همبستگی مردم شهرهای دیگر با کولبران، راهپیمایی گسترده مردم شهر سنندج و دیگر شهرهای کردستان به نشانه همبستگی با مردم کردستان عراق که برای دفاع از حق استقلال کردستان به پای صندوق های رفراندم آمده بودند، جنبش توده ای و سازمانیافته کمک رسانی به زلزله زدگان استان کرمانشاه، گوشه هایی از ظرفیت های موجود در جنبش انقلابی کردستان را دوباره رونمایی کرد.
در این شرایط فضای حاکم بر دانشگاه ها و صف بندی سیاسی حاکم بر جنبش دانشجویی جدا از اوضاع عمومی حاکم بر جامعه ایران نیست. بخش چپ جنبش دانشجویی بعنوان حساسترین بخش روشنفکران جامعه تاریخا تلاش کرده است که به آگاهانه ترین و قاطع ترین وجهی منافع اقشار فرودست و محروم جامعه را منعکس کند. تا کنون به این اعتبار که صف بندی های درون جنبش دانشجویی بنحوی بازتاب صف بندی های سیاسی درون جامعه بوده است، جنبش دانشجویی ایران توانسته در دل تحولات سیاسی به وظایف تاریخی خود عمل نماید. جنبش دانشجویی در دهه های ۴۰ و ۵۰ به بستر شکل گیری و رشد جریان های چپ و انقلابی تبدیل شد. بعد از انقلاب بهمن ۵۷ دانشگاه یکی از سنگرهای اصلی مبارزه و مقاومت نیروهای چپ و طرفدار طبقه کارگر در برابر ضد انقلاب سرمایه اسلامی بود. در اواسط دهه ۸۰ با تحرک جنبش کارگری فعالین سوسیالیست جنبش دانشجویی پرچم سرخ دفاع از مطالبات کارگران را در دانشگاه بر افرشتند. تردیدی نیست جنبش دانشجویی اینبار نیز به وظایف خود عمل خواهد کرد.
در شرایط کنونی که اعتراضات و مبارزات کارگران حول مطالبات شان روند رو به رشدی را در پیش گرفته است، در شرایطی که جنبش انقلابی کردستان صحنه های باشکوهی از ظرفیت های خود را دوباره به نمایش گذاشته است، در حالی که جنبش حق طلبانه زنان در عرصه های مختلف ساختار قوانین مذهبی رژیم اسلامی را به چالش کشیده است، در این شرایط گسترش فعالیت دانشجویان رادیکال و پیشرو تحرک توده ای جنبش دانشجویی نیز به یک ضرورت سیاسی تبدیل شده است. این حرکت امروز می تواند با تکیه بر پیشینه انقلابی و افق روشن خود، خواست های خود را با نیازهای واقعی جامعه، مطالبات کارگران و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی هماهنگ سازد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۱۳ آذر ۱۳۹۶
۴ دسامبر ۲۰۱۷