کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

اسبان زین کرده، بی سوار می مانند !

اپوزیسیونِ راستِ حکومت اسلامی از سلطنت طلبان تا مجاهدین، اسبان خود را زین کرده و هر هفته و ماهی وعده سرنگونی حکومت اسلامی را به هواداران خود می دهند. آنها با سپری شدن تاریخ های تعیین شده بدون آنکه هیچ توضیحی بدهند، وعده هایشان را تمدید می کنند، روز از نو روزی از نو ، این بازیِ سیاسی، چهار دهه است ادامه دارد .

اپوزیسیونِ راست که توان و قدرت خود را از توده های مردم نمی گیرد، به تغییرات در بالا، به مناقشات منطقه ای و بین المللی، به جنگ و دخالت خارجی و به کودتاهای نظامی دل خوش کرده است. در این استراتژیِ انتظار، گویا قدرتهای خارجی  قرار است کار سرنگونی حکومت را انجام دهند و بعداً این حضرات با چتر نجات از هوا بر مراکز قدرت فرود آمده و حکومت‌ جدید خود را از بالای سر مردم و بدون دخالت آنها برقرار کنند.

دولتهای امپریالیستی و قدرتهای بزرگ، دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود هستند.  آنها نقد امروزشان را با قرض فردا عوض نمی کنند. این قدرتها و بطور مشخص آمریکا و متحدینش آشکار و پنهان با جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره هستند. همه تلاشِ آنها برای تصحیح پاره ای از سیاستهای منطقه ای حکومت اسلامی است. ارزش مصرف عکس گرفتن با سران اپوزسیون راست و برقراری رابطه محدودی با آنها نه سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه به منظور امتیاز گرفتن از این رژیم در پشت میزهای مذاکره است. به یاد داریم که در زمان ریاست جمهوری اوباما که جو بایدن رئیس جمهور فعلی معاون وی بود، دولت آمریکا حتی از اصلاح طلبان حکومتی و جنبش سبز هم پشتیبانی نکرد که البته حاصل آن چند سال بعد به برجام منجر شد.

سیاستمداران راست گرا  و حوصله  به  سر رسیدهِ کُریدورهای قدرت که از اپوزیسیون بودنِ خود خسته شده اند، خود را به آب و آتش می زنند تا زمانی که در قید حیات هستند بر کرسی صدارت و ریاست بنشینند. تعیین تاریخ‌های من در آوردی تنها برای فریب هواداران و در انتظار نگهداشتن آنها نیست، خود آنها بیش از دیگران  از نظر روحی به این وعده ها و تاریخ‌های دروغین احتیاج دارند.

اگر مردم ستمدیده و سرکوب شده در دو رژیم سلطنتی و اسلامی از تجارب گذشته خود نیاموزند، متحد نباشند،  روشن نکنند که چه نوع حکومتی را نمی خواهند و چه نوع حکومتی را می خواهند جانشین رژیم فعلی کنند، خواستها و مطالباتشان روشن نباشد، دوباره و چند باره دچار همان استبدادی خواهند شد که در صد سال گذشته  و از انقلاب مشروطه تا امروز با آن دست به گریبان بوده اند .

خمینی در “نوفل  لوشاتو”ی فرانسه مدعی بود که بعد از سقوط رژیم شاه  او و دیگر آخوندها به قم و حوزه های مذهبی برخواهند گشت، خود وی در مرکز قدرت نخواهد بود، آزادی احزاب وجود خواهد داشت، آب، برق و مسکن مجانی خواهد شد. اما آنچه در طول چهار دهه بعد از آن اتفاق افتاد یک فاجعه انسانیِ به تمام معنی است: گرانی،  بیکاری، فجایع زیست محیطی، اعتیاد میلیونی، گور خوابی و کارتن خوابی، آپارتاید جنسیتی، چهار دهه سرکوب مداوم مردم کردستان، کشتار بهائیان، تبعیض علیه اقلیت های ملی و مذهبی، اعدام دهها هزار زندانی سیاسی و هشت میلیون مهاجر که کشور را ترک کرده اند .

رهبران سلطنت طلبان که باید بخاطر جنایات ساواک و فساد در دربار پهلوی از مردم عذرخواهی بکنند، می خواهند به کمک رسانه های فارسی زبانِ خارج کشور موج سواری کنند و دوباره نظام گندیده و فاسد سلطنتی را احیا نمایند. سازمان مجاهدین که یک پای استقرار حکومت اسلامی در چند سال اول آن بودند، در تلاش هستند همان جمهوری اسلامی و شیعه گرایی را اما بدون آخوندهای موجود در حکومت فعلی بر قرار نمایند .

درس‌های دو رژیم سلطنتی و اسلامی به روشنی نشان می‌دهند که به شعارها و وعده و وعیدها، به قولهای بدون پایه سیاستمدارانی که ریشه در گذشته فساد آلوده دارند، نباید اعتماد کرد. هیچ  تغییر ماندگاری حتی اگر کوچک هم باشد بدون اتحاد مردم، بدون داشتن شعارها و خواستهای روشن و بدون وجود تشکل‌های مقتدر کارگری و توده ای بدست نخواهد آمد. اگر هم موقتاً متحقق شوند پایدار نخواهند بود. تشکل های توده ای و خواستهای روشن با شرکت توده های هرچه بیشتری  از مردم پیش شرط  تحقق آینده بهتر در جامعه ایران است.