کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
مطالب رسیده

اجرای حکم شلاق علیه رسول طالب مقدم شناعت تا کی تا کجا

استفاده از مجازات شلاق

استفاده از مجازات شلاق

دیروز 12 خرداد برابر با اول ماه ژوئن ماموران اجرای احکام  دادسرای اوین، حکم 74 ضربه شلاق برای رسول طالب مقدم عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و از بازداشت شدگان تجمع روز جهانی کارگر 98 را اجرا کردند. خبر به همین کوتاهی بود. آیا در جامعه ای که سالهاست صدور فله ای احکام زندان و حکم شنیع  شلاق برای فعالان کارگری و معلمان و دیگر فعالان اجتماعی و سیاسی  توسط حکومت اسلامی به روال عادی بدل شده است، دیگر چنین واقعه و خبری باعث ایجاد خشم، نفرت و انزجار در مردم نمی شود؟ به نظر می رسد که به زعم حکومت کنندگان، جواب به این پرسش مثبت است. می پندارند  که تکرار وعمومیت بخشیدن به شناعت، تلقی و  پذیرش آن همچون امری عادی توسط  مردم را نیز به دنبال خواهد داشت. اما سران رژیم در اوهام تبهکارانه خود، پتانسیل، خواست و تلاش دهها میلیون انسان برای زندگی  توام با کرامت انسانی را بسیار دست کم گرفته اند.

رسول طالب مقدم بعد از بازداشت در تجمع  روز جهانی کارگر سال 98 طبق حکم صادره از سوی دادگاه قوه قضایه رژیم به 74 ضربه شلاق و دوسال زندان و دوسال تبعید محکوم شده بود. او تحت فشار و به دلیل داشتن وثیقه سنگین مجبور شد که خود را برای اجرای حکم به زندان اوین معرفی کند. به گزارش سندیکای کارگران  شرکت واحد، به محض ورود رسول طالب مقدم به شعبه دادسرای اوین، حکم شلاق وی به اجرا گذاشته شد که باعث زخم، تورم و کبودی پشت وی گردید.

یکی از اهداف  رژیم در صدور و اجرای احکام شلاق  (علاوه بر زندان) برای فعالین کارگری، معلمان، دانشجویان، زنان، و دیگر فعالین اجتماعی و سیاسی تحقیر شخصیت آنان و دست درازی به کرامت انسانی آنان است. اما این هدف رژیم  نیز مدت ها است که به وهنی چندش اور بدل شده است. شلاق زدن بر پیکر این فعالین اگر چه نشانه و سندی است بر تحقیر و خوار شمردن کرامت انسانی توسط این رژیم اما نه تنها از ارج و اعتبار اجتماعی و شخصیت  این فعالین نزد میلیون ها مردم نکاسته بلکه بر عکس بر جایگاه  و اعتبار اجتماعی انها افزوده است و خواهد افزود.

چهل سال تجربه در برپایی و تداوم حکومت وحشت، کافی بوده است تا خرفت ترین و متحجر ترین  مسئولان و دست اندار کاران این رژیم  نیز دریابند که هر چه می گذرد از کارایی چنین اعمال وحشیانه کاسته می شود.  بنابراین  اگر رژیم همچنان به این  مجازات قرون وسطایی متوسل می شود از آن روست که راه دیگری برایش باقی نمانده است. خوب می داند که بدون توسل به  کشتار و زندان و شلاق نمی تواند بر جامعه ای حکومت کند که حتی طبق محاسبات شورای عالی کار هزینه سبد معاش خانواده متوسط شهری حدود 5 میلیون تومان است اما همین شورا حداقل دستمزد کارگران را یک میلیون هشصد هزار تومان تعیین کرده است. تنها  راه تحمیل این فقر و فلاکت بر بیش از 40 میلیون نفر از اعضای  خانواده کارگری، گسیل نیروهای امنیتی و انتظامی  برای سرکوب خشونت بار و  بی رحمانه اعتراض های کارگری،  تشکیل دادگاه برای فعالین کارگری و صدور احکام سنگین زندان و شلاق است .

اما تا کی و تا کجا. به گلوله بستن کارگران معدن مس خاتون آباد نتوانست که مانع از اعتراض کارگران معدن آق دره شود، اجرای حکم شلاق بر پیکر کارگران آق دره موجب نشد که کارگران هفت تپه،  فولاد اهواز و هپکو و آذراب برای دستیابی به مطالبات و خواسته های انباشته شده و پاسخ نگرفته خود دست به اعتصاب و اعتراض نزنند. و اینها فقط چند نمونه است. واقعیت  کلی را همگان و ازجمله  مسئولین و کارورزان حکومت می دانند، و آن اینکه در چند سال گذشته بطور متوالی هر سال بین 1500 تا 1700 مورد اعتراض و اعتصاب کارگری در اقصا نقاط کشور جریان داشته است. این سیل خروشان اعتراضات کارگری را دیگر نمی توان با به شلاق بستن فعالان کارگری متوقف کرد.        

تحمل زندان، شلاق، سرکوب تا کی و و تا کجا. جغد حکم شلاق و زندان در نوبت  بعدی بر شانه چه کسی و یا کسانی خواهد نشست. این دور تا کی می تواند ادامه یابد. این پرسشی است که کارگران نیز باید از خود بپرسند، و می پرسند. و پاسخ نیز روشن است:  هیچ بخش از طبقه کارگر در کشوری که  نظام سیاسی، فعالین کارگری و دیگر فعالین اجتماعی را به شلاق می بندد، به نان و آزادی دست نخواهد یافت. در برابر طبقه حاکم  سرمایه دار و رژیم سیاسی آن که تاروپودش با فساد در هم تنیده و شاکله فدرت اش را استمثارگران، دزدان و اختلاس گران تشکیل می دهند، کارگران برای دست یابی حتی به  خواست های  رفاهی و اقتصادی خود نیز راه دیگری ندارند مگر اینکه  همچون یک طبقه در سطح اجتماعی ظاهر شوند، این قدرت سیاسی سراپا فاسد و سرکوب گر را به  چالش بگیرند و توازن قوا را سنگر به سنگر  به نفع خود تغییر دهند. این کار پیش از هر چیز  مستلزم هماهنگی، هم کوشی و اتحاد همه بخش های طبقه کارگر است. در چنین شرایطی  وظیفه بزرگ و سنگینی در مقابل فعالین کارگری قرار دارد. افشاگری اعمال سرکوب گرانه رژیم و محکوم کردن آن به تنهای کافی نیست. کار اصلی و کلیدی، سازماندهی هدفمند است. راه دیگری وجود ندارد.

اتحاد بین المللی  ضمن اعلام انزجار ازاجرای  حکم شلاق و زندان علیه  رسول طالب مقدم از همه تشکل های بین اللملی کارگری می خواهد که به سرکوب  حقوق پایه ای کارگران در ایران اعتراض کنند و به عنوان یک وظیفه طبقاتی از مبارزات کارگران ایران پشتیبانی  نمایند.

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران

02/06/20