کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
سخن روز

آسیب دیدگان جنگ ارتجاعی جاری در اوکراین چه کسانی هستند؟

نزدیک به 3ماه از تهاجم روسیه به اوکراین می گذرد. به دنبال این تهاجم  کشور اوکراین عملاً به میدان رویاروئی دو بلوک امپریالیستی جهان تبدیل شد. جنگ در اوکراین یک جنگ ارتجاعی و امپریالیستی است. این جنگ با زمینه سازی توطئه گرانه دولتهای عضو سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و یورش ارتش روسیه به اوکراین آغاز شده است. دولت آمریکا که با شکست های پی در پی نظامی در خاورمیانه و افغانستان و  نزدیکی چین و روسیه احساس خطر می کرد، فرصتی بدست آورد تا رقیب خود را در یک جنگ فرسایشی و نیابتی در اوکراین به دام بیاندازد.

جنگ اوکراین در واقع محصول تعمیق بحران در سیستم فرتوت سرمایه داری جهانی است. تمام 30 دولت عضو ناتو با تفاوت هایی از سیاست های جنگ افروزانه دولت تجاوزگر آمریکا حمایت میکنند. همزمان این روزها تهدید پیوستن دو دولت فنلاند و سوئد به بلوک امپریالیستی ناتو نیز مطرح شده است. این در حالی است که نه تهدیدی متوجه این دو کشور هست و نه اگر تهدیدی باشد، از این راه امنیت آنها تامین خواهد شد. در مقابل چنین تهدیدهائی دولت روسیه هم احتمالاً با تسریع تلاشهایش در جهت متشکل کردن روس زبان های کشورهای اطراف خود و ملحق کردن آنها به روسیه به این تهدیدها پاسخ خواهد داد. هم اکنون سیل مدرن ترین سلاحهای تاکتیکی آمریکا و هم پیمانانش بدون وقفه به سوی اوکراین روان است و طرفین تمایلی به خاموش ساختن آتش این جنگ نشان نمی دهند. اما اگر جنگ اوکراین، متوقف نشود، زیانهای آن متوجه همه مردم جهان خواهد شد.

هیزم آتش این جنگ، مردم اوکراین و جوانان بیکار و کثیری هستند که تحت عنوان داوطلب توسط دول غربی به اوکراین گسیل شده اند. این جوانان، پیاده نظامِ یک جنگ نیابتی در خدمت ناتو و علیه منافع دولت روسیه هستند.

هدف دور و نزدیک دولت روسیه در جنگ، رفع کردن خطر ناتو از مرزهای روسیه و تقویت موضع امپریالیستی حاکمان و سرمایه دارانش در رقابت بازارجهانی است. سربازان روسیه در خدمت چنین هدف نامشروعی قربانی می شوند. آنانکه در آتش این جنگ می سوزند، تنها محدود به ویران شدن یک کشور و  آواره شدن میلیونها نفر و محدود به افرادی از دو طرف که در جبهه های جنگ قربانی می شوند، نیست. این جنگ زندگی اکثریت ساکنان کره زمین و در راس آنها کارگران و مردم زحمتکش را تحت تاثیر قرار داده است. تاثیرات این جنگ ارتجاعی هم معیشتی و هم سیاسی هستند. بخش اعظم هزینه‌ها (کشته‌ها، زخمی‌ها، دارایی‌های ویران شده، آواراگی ها) را مقدمتاً اکثریت طبقه‌ی کارگر، زحمتکشان و آزادیخواهان ضد جنگ در روسیه و اوکراین می‌پردازند. آنها و در راس آنها کمونیست ها در لیست سیاه قرار گرفته، به زندان افتاده و یا زندگی و مبارزه مخفی پیشه کرده اند. برای نمونه دولت شبه فاشیستی اوکراین لیست سیاهی را تحت حمایت دارد. افراد این لیست به نام “دشمنان اوکراین” شناسایی و معرفی می شوند و برخی از آنها در معرض تهدید و زندان قرار می گیرند. چندین نفر که نامشان در این لیست بوده است توسط پلیس امنیتی اوکراین، به طرزی مخفیانه به قتل رسیده اند.

اما آنچه همزمان و هم اکنون مردم کم درآمد در جهان را تحت فشار قرار داده گرانی های ناشی از بحران سرمایه داری و جنگ آن در اوکراین است. قبل از شروع این جنگ و دامن زدن به آن از طرف امپریالیست ها، تورم دامن تمام کشورهای سرمایه داری از توسعه یافته و در حال توسعه را گرفته بود. برای مثال تورم سراسری در آمریکا و بریتانیا 7 درصد و تورم برای مردم مصرف کننده کالاهای اساسی بالای ده درصد است. جنگ اوکراین بویژه روی قیمت سوخت کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته تاثیر گذاشت و تورم بالاتر رفت. اما مردم تنگدست کشورهای توسعه نیافته که وارد کننده کالاهایی مانند گندم، روغن آفتاب گردان و خوراک های دامی از اوکراین و روسیه بودند صدمه بیشتری دیدند. در مقابل تجارِ وارد کننده کالا، برعکس مردم، از موج کمبود و گرانی بهرمند شدند. در ضمن دولت ها نیز فرصتی یافتند تا تقصیر تمام گرانی ها در داخل کشورهایشان را متوجه این جنگ کنند.

یکی از این دولتها جمهوری اسلامی است. در این رابطه یادآوری این نکته لازم است که در این میان تجار ایرانی و عوامل رژیم کمترین کالای کشاورزی را در مقایسه با کشورهای دیگر از اوکراین وارد کرده اند.اگر گرانی سوخت مثلاً در بریتانیا تورم را به بالای 10 در صد رسانده، چه چیزی تورم در جمهوری اسلامی، که قبل از گران کردن های اخیر از جانب حاکمیت به قول خودشان 40 درصد بود را برای کالاهای اساسی به چند صد درصد رسانده است؟

جنگ ارتجاعی اوکراین و آتش بیاران آنرا باید محکوم کرد. این کاری است که از جانب اکثریت مردم  صلح خواه در جهان و تظاهرکنندگان علیه جنگ انجام گرفته است. این اعتراضات باید در حدی باشد که دو طرف این جنگ، یعنی امپریالیسم روسیه و دولت های عضو ناتو، و در راس آنها آمریکا، ناچار شوند جنگ را متوقف کنند. باید کاری کرد که دول غربی از سازمان دادن مزدوران و سرازیر کردن پول و سلاح به دولت اوکراین ناتوان شوند.

متاسفانه مانند اوایل قرن بیستم و یک، حزب کمونیست، نظیر حزب بلشویک در میدان نیست تا با سازمان دادن معترضین، مبارزین طبقه کارگر و مردم زحمتکش جنگ ارتجاعی کنونی را به انقلاب و جنگی انقلابی تبدیل کند. اگر این توان موجود نیست کارگران پیشرو باید نیاز به وجود یک حزب انقلابی کمونیستی برای برانداختن حاکمیت های سرمایه داری و پیشاپیش همه دول ضعیف تر مثل جمهوری اسلامی را تبلیع و برای تامین آن تلاش های خود را دوچندان کنند. اگر چنین شود، جنگ اوکراین و ویرانی‌های ناشی از آن می‌تواند به یک نقطه‌عطف مهم بینجامد که سرانجام نتایج مثبتی در آینده به بار آورد.