ترس سران جمهوری از تجدید مبارزات خیابانی در سالگرد انقلاب “زن، زندگی، ازادی” در سخنان، اقدامات و اتخاذ تاکتیک های آنها از جانب رژیم هویداست. حسین سلامی فرماندهکل سپاه پاسداران روز سهشنبه، دهم مرداد در همایش مسئولین بسیج سراسر کشور این ترس را عیان کرد. در این رابطه جمهوری اسلامی با کارگران، زنان، دادخواهان، بازنشستگان، معلمین، زندانیان سیاسی، روزنامه نگاران و سایر اقشار ناراضی و کنشگران اجتماعی جنگ ماندن و نماندن راه انداخته است. یکی از میدان ها حمله رژیم به سطح معیشت کارگران و مردم محروم می باشد. کارشناسان نزدیک به محافل رژیم اقرار می کنند که 50 درصد از شهروندان ایران زیر خط فقر مطلق هستند. دستمزد اکثریت کارگران شاغل با توجه به تورم 70 درصدی 4 تا 5 بار زیر خط فقر می باشد. در مورد بیکاران میدانیم که تنها معدودی از بیکار شدگان، که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشود، به حقوق ناچیز بازنشستگی دسترسی دارند. در چنین شرایطی رژیم گران کردن قیمت نان را آ غاز کرده است و برنامه ضد کارگری هفتم توسعه را نیز در دستور گذاشته است. طبق این برنامه صددرصد نئولیبرالی قرار است چوب حراج بر باقی مانده اموال دولتی زده شود؛ صندوق تامین اجتماعی و صندوق های بازنشستگی بیشتر تحت کنترل دولت قرار بگیرند؛ نظام استاد و شاگردی احیا شده و به کارگران تازه استخدام شده نصف حداقل دستمزد پرداخت شود؛ دست کارفرما در اخراج و بویژه اخراج کارگران اعتصابی بازتر شده است و غیره. محروم کردن بخش زیادی از کارگران ساختمانی از حق بیمه. دستگیری فعالین کارگری از جمله سایر اجحافات رژیم علیه کارگران است.
میدان دیگر، مقابله رژیم با زنانی است که به اختیار خود لباس می پوشند. سران رژیم با بازگرداندن گشت ارشاد، لایحه عفاف و حجابی که عملا پیاده میشود و به خط اول جبهه آوردن بی رحم ترین فرماندهان رسوا و بد نام بر فشار علیه مخالفین حجاب اجباری افزوده است.
عرصه دیگر جنگ رژیم با دادخواهان به پیشتازی مادران داغدیده می باشد. بیشترین فشار بر دادخواهان انقلاب “زن، زندگی، آزادی” اعمال می شود. تا کنون شماری از آنها به بند کشیده شده و برایشان طبق معمول پرونده سازی نیز کرده اند.
در مورد بازنشستگان باید گفت نه تنها به هیچکدام از مطالبات آنها جواب داده نمی شود، بلکه تسلط بیشتر دولت بر صندوق های بازنشستگی آنها در دستور است. این وضعیت در مورد معلمان معترض هم صدق می کند. رژیم در مقابل معترضین در بلوچستان، کردستان، کشاورزان ناراضی، مستاجرین و بی مسکن ها، شهروندان معترض به بی آبی، هوای آلوده، جنگل سوزی ها نیز با بی اعتنائی و حتی قلدری عمل میکند.
آیا امکانات جمهوری اسلامی جهت پیروزی احتمالی در این کارزاری که علیه مردم به راه انداخته ذر چه سطحی است و مبارزات و مقاومت های مردم تا چه اندازه شانس موفقیت دارد؟ ما میدانیم رژیم منفور اکثریت مردم است؛ اقتصادش رو به ورشکستگی است؛ اختلافات درونی آن رو به افزایش می باشد؛ سیاست های منطقه ایش، حتی در برابر طالبان، با شکست روبرو شده؛ در بلوک غرب و بریکس (شامل چین و روسیه) هم مورد اعتماد نیست. بازگرداندن پول های بلوکه شده فعلا متوقف شده . فروش نفتش، علیرغم دادن تخفیف های زیاد، کاهش یافته و آلی آخر.
اما در جبهه مردم وضع چگونه است؟ کارگران در همه عرصه ها به طرزی حق طلبانه و شجاعانه در مقابل کارفرمایان و دولت ایستاده اند. کارگران پیمانی، قراردادی و ارکان ثالث در دوجبهه مشغول نبرد هستند. یکی از آنها پیمانکاران است و دیگری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا که می خواهد پیمانکاری نفت منحصرا در اختیار خودش باشد؛ شماری از نفتگران تاکنون در عرصه ی خود – سازماندهی بهتر، افزایش مقطعی دستمزد و بهبود شرایط زندگی دستآوردهائی داشته اند. در مورد دستمزدهای معوقه باید گفت که عقب انداختن دستمزدها از جانب کارفرماها به گستردگی دوران پیش از انقلاب ژینا نیست و مبارزه علیه باقی مانده آن نیز وسیع می باشد؛ در میدان مبارزه زنانِ مخالف با حجاب اجباری و آزادپوشان و حامیان زن و مرد آنها تاکنون جامعه شاهد ابتکارات و مقاومتی ستودنی و امیدبخش بوده است. رژیم با گشت ارشاد، مراسمهای پر هزینه محرم و لایحه عفاف و حجاب و سایر اقدامات سرکوبگرانه اش تاکنون موفقیتی بدست نیاورده است. در مورد
جبهه دادخواهان هم وضع به همین منوال است. علیرغم همه وحشیگری رژیم در برابر فعالینِ دادخواهان این جنبش متشکل تر و برای رسیدن به اهدافش مصمم تر از گذشته است. راجع به زندانیان سیاسی در بند نیز میشود با خوش بینی صحبت کرد. قهرمانان مقاومت در زندان ها بیش از گذشته با قلم و قدم علیه ستمهای درون و بیرون زندان و برای خلاصی از اعدام و کسب آزادی ایستاده و در مواردی حماسه آفریده اند. پیرامون مبارزات روزنامه نگاران، مردم در کردستان، بلوچستان و مبارزات کنشگران ضد اعدام، محیط زیست و غیره نیز میتوان با اطمینان گفت که رژیم در مقابله با آنها موفقیتی نداشته است.
کشمکش دو جبهه گسترده ی مذکور به کجا خواهد انجامید؟ اینرا سطح و تداوم مبارزه پیگیرانه در عرصه های گوناگون تعیین خواهد کرد. به طور مشخص تلاش در جهت ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین انقلاب ژینا و جنبش مطالباتی کارگران، کمک به وسعت بخشیدن به سازماندهی مدنی و حزبی، سراسری کردن آن ها و هموار کردن راه رهبران محلی جهت تبدیل شدن به رهبران سراسری از اهمیت ویژه برخوردار است.